ما بیشماریم

صفحات

۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

منتقل شد به saharcomingsoon7.blogspot.com

saharcomingsoon7.blogspot.com
ادامه مطلب

۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

چهارمین شماره اعتماد ملی>>سازمان ملل ايران را به نقض حقوق بشر محكوم كرد

چهارمين شماره روزنامه "اعتمادملي" مورخه شنبه 29 آبان ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت «تحول سبز» قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:

(توجه: نسخه pdf اين شماره اعتماد ملي فقط در ورژن هاي جديد [7 به بالا] آكروبات ريدر قابل باز شدن است)
براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (321 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"


لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 365 كيلوبايت
ادامه مطلب

ویژه نامه روزنامه کلمه>>پیام میرحسین به مناسبت ماه آذر ماه دانشجو

ويژه نامه دو صفحه اي روزنامه كلمه مورخه شنبه 29 آبان ماه 89 با اختصاص به پيام میرحسین موسوی به دانشجويان در آستانه آغاز ماه دانشجو(آذر ماه)، جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت كلمه قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:


براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (170 کیلو بایت)
لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: صفحه اولصفحه دوم
ادامه مطلب

پیام میرحسین موسوی به مناسبت آذر، ماه دانشجو:شکست وجود ندارد -ماهمه با هم هستیم

سم الله الرحمن الرحیم
دانشجویان همراه جنبش سبز،
دوستان جوان و پرمهر و شجاع هموطن،
سلام و درود بر شما باد
در آستانه ماه آذر -ماه دانشجو- در یادآوری ایستادگی ها و مبارزات شما برای پاسداری از حقوق ملت ایران و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، لازم دیدم چند کلمه از باب قدردانی و احترام برای شما عزیزان بنویسم، به ویژه آنکه امکان دیدار مستقیم با شما کم شده است.
در دوسال اخیر، در ملاقات هایی که با شما داشته ام و یا در نامه ها و یادداشت هایی که فرستاده اید، همواره شاهد دغدغه های شما درباره آینده ایران عزیز و جنبش سبز آزادیخواهانه مردم ایران بوده ام. و البته از شما نیز جز این انتظار نیست، چرا که در سرزمین ما، دانشجو همواره ی تاریخ دیده بان بیدار مخاطراتی بوده است که جامعه ایرانی را تهدید می کرده است و در این راه خود نیز، به گواهی تاریخ، از خطرهای بزرگ در راه دفاع از مردم و ملت استقبال کرده است. و مگر نه این است که ۱۶ آذرماه هرسال یادآور حادثه تلخی است که در آن، دانشجویان هوشیار و پیشتاز این دیار، که در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی حامی آن دهان به اعتراض گشوده بودند، به خاک و خون کشیده شدند؟ در آن روز مستبدان و خودکامگان تصور می کردند که بعد از آن سرکوب و کشتار، دهان انتقاد و اعتراض برای همیشه بسته خواهد ماند؛ خطایی که همه کسانی که به پیروزی برپایه ارعاب تکیه می کنند مرتکب می شوند، و چه بد تکیه گاهی است ابزارسرکوب برای بقای چند روز بیشتر.
مستبدان روز به روز تنهاتر می شوند | مستبدان زمانی بیدار میشوند که بسیار دیر است
مستبدان نمی دانند که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، وآنها را به کنج خلوتکده تخیلی به ظاهر امنی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است، تا بلکه تألم ناشی از از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.
مستبدان، روز به روز تنهاتر می شوند و به همه چیز و همه کس گمان بد می برند، دوستان دیروزشان را از خود می رانند، و هر انتقاد و نصیحتی را توطئه ای برای نابودی خویش می پندارند. و بدتر آنکه منافع خودشان را مساوی با منافع ملی می گیرند و در چنین وضعی ناچار به سلاح داران تکیه می کنند، و به دنبال کسانی می گردند که چشم و گوش بسته از آنها فرمان برند و سایه شک و تردید نسبت به افکار و اعمال آنها را حتی برای لحظه ای از دل نگذرانند.
مستبدان در دایره تنگی که برای خود فراهم کرده اند، آنقدر گرد خویش می چرخند که از شنیدن همهمه سقوط کاخ خودکامگی و خودرایی باز می مانند و زمانی بیدار می شوند که بسیار دیر است برای بازگشت به آغوش مردم.
طایفه طایفه کردن و تحقیر مردم، روش مشترک مستبدان و فرعونیان | رنگ قدسی بخشیدن به قدرت بدترین جنبه جباریت است | عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند | دزدها و دیکتاتورها از قانون بدشان می آید
آنان نمی دانند که دهان و گوش و چشمان مردمان را شاید بتوان از گفتن و شنیدن و دیدن بازداشت، اما اندیشیدن موهبتی الهی است که دروازه های خلوتگاه آن به روی زورمندان بسته است. راز این همه احساس خطر از دانش و دانشجو و دانشمند، این همه اضطراب از آزادی چرخش اطلاعات، این همه ترس از رسانه های آزاد، این همه واهمه از تجمع حتی آرام و مسالمت جویانه منتقدان و معترضان، و نیز این همه تلاش برای بیگانه نمایی دوستان مردم و انقلاب، و روند مستمر پایان ناپذیر ناخودی کردن فرزندان ایران، این همه هراس از هرآنچه با عقلانیت جمعی پیوند دارد و این همه پرهیز از هر آنچه با برنامه ریزی و مدیریت دانش محور مرتبط است آیا درهمین نیست؟ و سرانجام، مستبدین در جهت کسب پیروزی با حاکمیت ترس، از همان روشی استفاده می کنند که فرعون و همه فرعونیان بهره بردند. طایفه طایفه کردن مردم «با خودی و غیرخودی کردن ملت» و قرار دادن مردم در مقابل هم، تحقیر مردم با گوساله و بزغاله و خس و خاشاک نامیدن برای واداشتن آنها به کرنش، و سرانجام رنگ قدسی بخشیدن به قدرت، که «انا ربکم الاعلی». و این آخری به گواهی تاریخ بدترین جنبه جباریت است. یعنی واجب است که اطاعت کنید و سوال نکنید و ما برتر از آن هستیم که مورد سوال قرار گیریم. آیا قانون گریزیهای گسترده و حساسیت در برابر خواست بازگشت بدون تنازل به قانون اساسی وعدم تمکین در مقابل رای مردم و گریز از انتخابات های آزاد و رقابتی غیرگزینشی و بستن روزنامه ها جز این معنی می دهد که عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند؟
مگر امام رحمت الله علیه در سال ۵۹ نگفت «همه روی قانون عمل بکنند. این قانونی که ملت برایش رای داده است. همین رای نداده است که توی طاقچه بگذارید و کاری به آن نداشته باشید. بروید مشغول کار خودتان بشوید.»
ودر سال ۶۰ نیز فرمودند:
«البته دزدها از قانون بدشان میاید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان می آید»
وهم ایشان بودند که در جواب نامه صریح نمایندگان مجلس در مورد انحراف نظام از حدود قانون اساسی گفتند که همه باید به قانون برگردیم.
اقتصاد بیمار، سیاست های من در آوردی و فساد عمیق | کجا رفت وعده نفت بر سرسفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ | محکومیت بخشنامه ای و آمرانه جنبش سبز و سه میلیون دانشجوی آگاه
۱- چنین است دوستان عزیز که امروز، به واسطه به کارگیری شیوه غلط خریدن فرصت های زودگذر از طریق ایجاد بحران های پیاپی، هزینه های سنگینی بر مردم ما تحمیل می شود، تا با تمسک به شیوه از پیش شکست خورده فرار به جلو، تحکیم مناسبات فرقه ای با الگوی «اطاعت محض یا اخراج»، برانگیختن کینه های ناشی از شکاف عمیق تر شده میان فقرا و اغنیا، این قدرت چندروزه چند روزی بیشتر در دست قدرتمندان باقی بماند.
روندی که می بایست در بستر اعتمادسازی گسترده مردم -مردمی که به دولتمردان به دلیل انتخابات پر از تخلف و تقلب و دستکاری رایانه ای آرا بدبین شده بودند- و با تکیه بر خرد جمعی واستفاده از صاحبنظران خداترس و بیطرف صورت می گرفت، اینک جراحی دردناکی نامیده می شود که جان اقتصاد بیمار ناشی از سیاستهای من در آوردی و فساد عمیق را بیش از پیش در مخاطره قرار داده است. همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند.
صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.
پرسش بزرگ مردم ما از آنها این است که اگر به راستی بر این حقایق آگاهید و می شنوید نظر کارشناسان را که متفق اند اجرای این طرح به شکلی که شما تهیه کرده و اجرا می کنید جز خسارت های مادی و انسانی و تشدید بی عدالتی، دستاوردی در بر ندارد، چرا این همه اصرار بر چشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم، با توزیع بخشی از پولی که از دست آنان ربوده اید، می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت بر سرسفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟ نمی اندیشید که حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی را آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کار بگیرید، سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته می توانند با پراکندن پرسشها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند؟
راهبرد فرار به جلو و آشوبهای ساختگی | راهپیمایی ۲۵ خرداد را نمی بینند و به تجمع های مهندسی شده دل می بندند | نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود
۲- شاید قرار است که به این بهانه، باز هم آب گل آلود شود و کسانی باز هم به جای پاسخگویی، راهبرد فرار به جلو و از بین بردن فرصت ها تا مرز نابودی نظام و ایجاد بحران های شدید در این کشور را دنبال کنند. امروز بیش از همیشه شاهد دشمن دشمن کردن دست اندر کاران، به عنوان جزئی از استراتژی پیروزی از طریق ترساندن هستیم. پیش از این شاهد بوده ایم که به گواه تصاویری که ضبط شده است، مأموران امنیتی و افراد موسوم به لباس شخصی، خودروها و موتورسیکلت ها را می سوزانند، شیشه ها را خرد و ساختمان ها را تخریب می کنند، و با بی شرمی، معترضان را متهم به انجام آن می کنند. آیا برای آنهایی که به راحتی کارناوال راه می اندازند و برای مأموران دولتی کلاه گیس و آرایش ها و لباس های جنس مخالف فراهم می کنند، دشوار است که این بار هم تحت عنوان فتنه سبز یا سرخ یا هر عنوان دیگری، آشوب های ساختگی بر پا کنند و آن را وسیله ای برای فریب افکار عمومی و انحراف نهادهای نظارتی و تسویه حساب های جدید سیاسی قرار دهند؟
متاسفانه تجربه کهریزک و کوی دانشگاه و زیر گرفتن بی پناهان با اتومبیل پلیس و از پل پائین انداختن و سر زندانیان را به چاه توالت فروکردن و خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیدن و دل بستن به تجمعهای مهندسی شده و فرمایشی، جلوی روی ماست و نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود.
اجرای بدون تنازل قانون اساسی، پرهیز از خشونت و التزام به اخلاق، خط مشی اصولی جنبش سبز | هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند | چهره زندگی را برای مردم زشت تر نکنیم
۳- همراهان جنبش سبز همچنان درخواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی، پرهیز از خشونت، التزام به اخلاق و روش های اخلاقی را خط مشی اصولی خود می دانند و با هر کس که به هر عنوان و بهانه آشوب کور بیافریند، مخالفند و آن را به ضرر مصالح و منافع ملی ایرانیان و اهداف جنبش سبز می دانند. باید به دیگران نیز توصیه شود که به سیره عقلا متعهد باشند و اگر تشخیص می دهند حرکتی مخرب است، آن را متوقف کنند.
هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند، و نباید بر زخم های عمیق نابسامانی هایشان نمک پاشید. برعکس، چنانچه این همراه کوچک بارها درخواست کرده ام، باید با دستگیری از کسانی که این روزها بر اثر انبوه مشکلات به زمین می خورند کمک شود تا، به دور از روش هایی که کرامت انسانی آنان را از میان ببرد، به زندگی آبرومندانه شان ادامه دهند. چهره زندگی برای بسیاری از مردم زشت شده است، آن را زشت تر نکنیم، بلکه در حد توانمان، در زیبا کردن آن بکوشیم.
در شرایط اختناق و سرکوب چگونه اعتراض کنیم | آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است | یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند | در این راه شکست نیست، ما همه با هم هستیم
۴- دوستان گرامی، پرسیده اید که این روزها که امکان بیان اعتراض ها و انتقادها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، همراهان جنبش سبز چه باید بکنند؟ حقیقت این است که پاسخ به این پرسش هم باید محصول عقل جمعی باشد و شایسته است که همه همراهان و علاقه مندان به راه سبز امید در ارائه راهکارهای مناسب مشارکت داشته باشند.
به نظر من، به عنوان یک فرد از این خیل عظیم، «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است». گسترش آگاهی به دایره کسانی که به فضای مجازی دسترسی ندارند، تماس های چهره به چهره، بالابردن توانمندی ها در تحلیل آنچه پیرامون ما در جریان است، با مطالعه و بحث و گفتگو در جمع های کوچک حقیقی یا مجازی و با توسعه شبکه های اجتماعی که از آسیب فضای امنیتی موجود در امان باشند، آشنایی با تاریخ اسلام و ایران و به ویژه حوادث جنبش های مردم این سرزمین از مشروطه تا کنون، می توانند بخشی از تلاش های ما و نه همه آن باشد.
می توان با معرفی نظری و عملی اسلام رحمانی و تبری از افکار و اعمالی که به نام دین رواج یافته و با سرچشمه های وحیانی و سیره پیشوایان دینی بیگانه است، جلوی نهادینه شدن رفتارهای نابهنجاری را که دولتمردان و صاحب منصبان برای بقای قدرت خود استخدام کرده اند، گرفت.
یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند. یادمان باشد که شعار «دروغ ممنوع» در روزهای پرشکوه پیش از انتخابات، چگونه از جان مردم خسته از دروغ های پیاپی قدرتمندان برخاست و فضای این دیار را فراگرفت. یادمان باشد که تا یکایک ما، خود را از آلودگی ها و نقایص اخلاقی پاک نسازیم، انتظار داشتن جامعه اخلاق بنیادی که در آن همه انسانها بتوانند به قله های شکوفایی انسانی خود برسند، بیهوده است. و یادمان باشد که در این راه، شکست نیست، اما صبر و استقامت فراوان، و عدم ترس از پرونده سازی و سایر اقدامات سرکوبگرانه ضروری است. یادمان نرود که همه باهم می گفتیم نترسید نترسید ما همه با هم هستیم.
زندانیان سیاسی را یاد و به خانواده های آسیب دیدگان رسیدگی کنیم | دانشجویان بزرگترین سرمایه جنبشی که همراهان آن بی شمارند
۵- یاد و یادآوری مبارزان در بند از زن و مرد و آگاه کردن مردم از ایستادگی زندانیان سیاسی و رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جزو وظایف همه ماست. در این میان جا دارد در ماه آذر، «ماه دانشجو»، از دانشجویان در بند یاد شود؛ دانشجویانی که راه سه شهید اهورائی ۱۶ آذر را فراموش نکرده و نشان داده اند که در راه نیل به جامعه ای عادلانه و آزاد و متعلق به همه ایرانیان، از هیچ خطری نمی هراسند و دلیرانه مقاومت می کنند.
و سرانجام آن که چه کسی است که نداند سه میلیون دانشجوی آگاه کشور بزرگترین سرمایه جنبش سبز است؟ جنبشی که همراهان آن بی شمارند و هریک به نوعی رهبر این جریان عظیم مردمی هستند.
ادامه مطلب

۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه

کلیپ زیبا و جدید از آهنگ 300 گل سرخ


برای دانود روی عکس بالا کلیک کنید
حجم 2 مگابایت
فرمت 3gp
ادامه مطلب

سومين شماره روزنامه اعتمادملي» گراني 29 قلم كالا در آستانه هدفمندي يارانه ها

سومين شماره روزنامه "اعتمادملي" مورخه دوشنبه 24 آبان ماه 89 جهت چاپ و تكثير بر روي پيشخوان سايت «تحول سبز» قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (329 کیلو بایت)

لينك كمكي دانلود مستقيم pdf: "اينجا"
لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 298 كيلوبايت
ادامه مطلب

نوري زاد خطاب به رييس قضا: آیا کسی به زیر گوش حضرت شما سیلی پی در پی نواخته است؟

ناب آیت‌الله صادق لاریجانی
ریاست محترم قوه‌ی قضائیه‌ی نظام جمهوری اسلامی ایران

با سلام. چندی پیش طی یک سخنرانی، به نحوه‌ی برخورد خشن پلیس انگلستان با دانشجویان معترض به افزایش شهریه‌ی دانشگاه‌ها، کنایه زدید که: “در کشوری که مدعی حقوق بشر است، با درخواست معقول عده‌ای جوان دانشجو به‌صورتی خشن برخورد و حقوق اولیه‌ی این افراد نقض می‌شود.”‌‌ ‌‌

این سخن شما گرچه مبتدای درستی اختیار کرده، اما به منتهای نامربوطی منجر شده است. حاکمان انگلیس اگر مدعی حقوق بشرند، هرگز ادعای خدا و قرآن و پیامبر و ائمه‌ی معصومین(ع) ندارند. در کشور اسلامی ما، اتفاقاتی رخ داده و می‌دهد که حظ بهره‌مندی از آن را نمی‌چشید، مگر این‌که در متن آن قرار گیرید؛ نمی‌دانم آیا کسی سر عزیزانتان را در چاه مستراح فرو کرده است یا خیر؟ که اگر فرو کرده بود و شما و عزیزتان طعم ناگزیر تنفس و فرو بردن ماکولات موجود در کاسه‌ی مستراح را چشیده بودید، ذره‌ای از مراتب آیت‌اللهی خود را متوجه این‌سوی سرزمین قضایی کشورتان می‌فرمودید.

اما چرا سر ما را در مستراح سلول انفرادی فرو کرده اند؟ تا از ما اقراری بگیرند که بر حقانیت اعتراض ما خط بکشد و پایه های لرزان قدرت حاکمیت را مستحکم کند.

پیشنهاد می‌کنم هروقت جلوی آینه، به زلف مبارکتان شانه زدید و بر خود عطر افشاندید، به سرهای فروشده‌ی عده‌ای از زندانیان سیاسی کشورتان در مستراح سلولشان بیندیشید. نمی‌دانم آیا کسی به زیر گوش حضرت شما سیلی پی در پی نواخته است؟ و با کفش به سینه و پشت نازنین شما کوفته است؟ و با پا به صورت شما لگد زده است؟ و به میان ابروان و چشمان شما تف کرده است؟

با اطمینان می‌گویم اگر ذره‌ای از این‌همه درنده‌خویی [برخی از] ماموران وزارت اطلاعات خودمان را باور می کردید، عطای اعتراض به پلیس انگلستان را به لقایش می‌بخشیدید. نمی‌دانم آیا در ورطه‌ی بی‌کسی و زیر بارش ضربات مشت و لگد، عده‌ای به همسر گرامی شما فحش رکیک و ناسزا گفته‌اند؟ و دختران عفیف شما را به آغوش هرزگی پرتاب کرده‌اند؟ و مادر و خواهر و خویشاوندان پاکدامن شما را به لجن جنسی آلوده‌اند؟ بعید می‌دانم! اما عده‌ای از ماموران وزارت اطلاعات، که نقابی از سربازی امام زمان به صورت بسته‌اند، با ما این کرده‌اند.

پیشنهاد می‌کنم نه نامه‌ی افشاگرانه‌ی حمزه کرمی، و نه نامه‌ی دردمندانه‌ی عبدالله مومنی، که نامه ی حجت‌الاسلام دکتر منتظرقائم را به رهبرمان، مطالعه بفرمائید تا بدانید در فراسوی دستگاه پوک قضایی ما و شما، ماموران وزارت اطلاعات، با چه شیوه‌ها و با چه الفاظی، لباس پیامبر را معنا می‌کنند، و حق مسلمانی و خانواده شهدا را به‌جا می‌آورند، و کرامت انسانی را فهم می‌کنند.

پیشنهاد می‌کنم از این پس، هرگاه اراده فرمودید به زندان ابوغریب و گوانتانامو و رفتار خشن پلیس انگلستان بپردازید تا در سایه‌ی این توسل طنز، بر جنایات جاری خود سرپوش گذارید، نگاهی به صورت خود در آینه، و نگاهی به صورت همسر و دختران و مادر و خواهران خود بیندازید تا بدانید پرتاب یک سخن سست به آن‌سوی مرزها، هرگز بساط لرزان حاکمیت ما را ترمیم نخواهد کرد.

بدینوسیله، من، محمد نوری‌زاد، زندانی شما در زندان اوین، نه به حوزه‌ی رفتار هیولاگون عده‌ای از ماموران وزارت اطلاعات، که به ربودن نام سربازی امام زمان توسط اینان، اعتراض و شکایت دارم. اینان مرا زده‌اند. و به ناموسم ناسزا گفته‌اند. و این‌همه را من در متن پاسخ به پرسش‌های یاوه‌ی بازجویان خود، آورده و ثبت و ضبط کرده‌ام. اگر ذره‌ای انصاف در قله‌ی بلند آیت‌اللهی خود سراغ دارید، به شکایت من، و به شکایت قربانیان خاموش وزارت اطلاعات رسیدگی فرمایید.

در پایان یادآور می‌شوم که؛ راز این که امام علی(ع) از ربوده شدن خلخال از پای آن زن یهودی آنچنان می‌گدازد، هیچ نیست الا تجسم این که حرامیان، خلخال از پای ناموس خودش ربوده‌اند. هرگاه جنایتی را که بر این مردم رفته است باور کردید، قطعا همانند علی(ع)برخواهد خروشید.

بااحترام و ادب – محمد نوری‌زاد
ادامه مطلب

۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

کروبی خطاب به جنتی: قتل‌های خودسرانه نتیجه‌ی اظهارات شماستکسانی که در مقابل فرزند تروریست تو مقاومت کردند فتنه گر می نامی؟!

خبرنگارسحام نیوز: جناب آقای کروبی ضمن عرض خسته نباشید؛ آقای جنتی در نماز جمعه روز گذشته خود “مرخصی دادن به توطئه گران را مانند مرخصی دادن به سارقان دانست” و از قوه قضائیه در این خصوص گله مندی کرد. آقای جنتی همچنین در بخش دیگری از سخنانش خواستار برخورد شدیدتر این قوه با زندانیان سیاسی شده است. شما تبعات اینگونه سخنان را آنهم از تریبون نماز جمعه چگونه تحلیل می کنید و آیا اینکه در چنین شرایطی این گونه رفتارها می تواند چه تاثیری بر قوه قضائیه و روح قضاوت داشته باشد؟

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای جنتی مواردی را در خطبه های هفته پیش گفتند که باعث شگفتی من شد. وی راوی سخنان نیروهای اطلاعاتی بود که از دستگاه قضایی گله مند بودند. بنده چند نکته در خصوص این سخنان بیان می کنم و آرزومندم که در آینده شاهد اینگونه رفتارها و سخنان نباشیم.

اولین نکته جایگاه روحانیت وعلما است. که در تمام ادوار پناهگاه مردم بودند در مقابل حکومتها. فراوان در تاریخ داریم که علما وقتی از حکومت ناراحت می شدند در خصوص دستگیری و آزار مردم، با حکومت برای آزادی زندانیان وساطت و رایزنی می کردند. همکنون نیز بنا به گفته خانواده زندانیان سیاسی مراجع عظامی همچون آیت الله العظمی وحید خراسانی وعده پیگیری وضعیت زندانیان را به خانواده شان داده اند. من سخنی با ایشان دارم. مگر خودمان در دوران خفقان وقتی عده ای زندانی می شدند و در خطر اعدام بودند به خانه علما و مراجع نمی رفتیم؟ مگر در ماجرای قتل حسن علی منصور خود شما آقایان بست ننشستید که مراجع وساطت کنند که این افراد اعدام نشوند؟ مگر مرحوم آیت الله العظمی حکیم بارها تذکر و وساطت برای زندانیان نمی کرد؟ از جمله آقای کاظم موسوی بجنوردی رهبرحزب ملل اسلامی که محکوم به اعدام شده بود و درخواست عفوی هم نکرده بود، وساطت نکردند؟ که آن حکم اعدام به حبس ابد تبدیل گردید. حالا چه شده که چون حاکمیت از خود ماست باید تشویق کنیم که مردم را بکشند ویا زندان کنند مگرامیرالمومنین کسی را که شمشیر بر فرقش زد سفارش نکرد که او را شکنجه نکنید واگرشهید شدم یک ضربه بیشتر به اونزنید حالا یک حادثه ای پیش آمده و عده ای را گرفته اند. آیا این افرادی را که گرفته اند قاتل امیرالمومنین هستند؟ دست به اسلحه برده اند؟ یک جمعیتی از خود همین نظام آمده اند و گفته اند رای ما چه شد؟آیا جمعی را که دستگیر کرده اید باید با آنان با خشونت رفتار کرد؟ بیایید آمار بگیریم و ببینیم این افرادی که در زندانند چه کسانی هستند؟ این افراد مردم همین کشورند. جزو خانواده شهدا و یا جبهه ای هستند. دانشجو و استاد هستند. شما به جای اینکه بیایید تشویق به رفتارانسانی و اسلامی نمایید، دادگاه ها را توصیه به خشونت می نمایید؟ آقای جنتی آیا از درون خانواده این افراد خبر دارید که چه بر آنان می گذردوچه چهره ای از روحانیت و اسلام در پیش آنها ترسیم خواهد شد؟ وقتی خانواده محمد نوری زاد، زیدآبادی و مومنی – که با همسر برادر شهیدش ازدواج کرده است وبرای اعتراف گیری سرش رادرچاه توالت می کردند- و یا وقتی این حرف ها را خانواده دو شهید مانند طبرزدی وعرب سرخی بشنود چه احساسی به آنها دست می دهد؟

من به خانواده این زندانیان می گویم که به خدا این روحانیت نیست. آقای جنتی سن زیادی از شما گذشته شما پسرتان حسین درزندان بود. می دانید مادر آن فرزند چه احساسی داشته؟

موضوعی را بازگو می کنم که نقد و توصیه به شماست و نه سرزنش. مگر حسین شما زندانی و جزو مجاهدین خلق (منافقین) نبود؟ مگر بعد از زندان در خانه شما نبود؟ مگر همسر و زندگی برایش فراهم نکردید؟ اما وی و همسرش در همان سالهای اولیه انقلاب درخانه تیمی و دردرگیری با نیروهای انقلاب کشته شدند. فرزند ایشان را خود شما گرفتی و بزرگ کردی. مگر کسی به شما خرده گرفت؟ من قصد سرزنش ندارم اما می خواهم حس و حال پدر بودن را برایتان زنده کنم. می خواهم بدانید احساس خانواده زندانی از هرمسلک ، مسلمان و غیرمسلمان،سنی و درویش و غیره چه می تواند باشد. یکی از بزرگان از قول آیت الله طاهری نقل می کرد که اختلاف جنتی با من به خاطر ندادن ملاقات از طرف من به فرزند منافقش حسین بود. آقای جنتی شما فکر کن خانواده حسین مرعشی، عیسی سحر خیز، مهدی خزعلی، محمد داوری که از خانواده جانبازان و شهدا هستند و نیز نسرین ستوده که بنا به قول همسرش که وی را در دیدار اخیر نشناخته بود، چه سختی هایی را تحمل می کنند؟ آقای جنتی صحبت های من و شما که روحانی هستیم از دیدگاه مردم به حساب شخص گذاشته نمی شود بلکه به حساب روحانیتی که بیش از هزار سال خدمت کرده و از حقوق مردم دفاع کرده است ، می گذارند. آقای جنتی این رفتار تو است که افراد سرخورده از نظام این صحبت ها را به حساب روحانیت می گذارند.

آقای جنتی در چه فضایی زندگی می کنید؟ چه کسانی به شما مشاوره می دهند؟ به تعببیر خودتان سپاه واطلاعات. همین افراد اتاق فکر ومشاوران شما هستند. اینها که گله می کنند می خواهد که احکام این زندانیان نیز زیر نظر سپاه و اطلاعات باشد. آقای جنتی آیا شما در نماز جمعه از خون آنان که زیر شکنجه کشته شدند دفاع کردی و از این شکنجه ها سخنی گفتی؟ آیا شد در نماز جمعه بگویی که آقایان اطلاعاتی و نیروهای مسلح، سه پزشک تا به حال ترور شده اند، ببینید چه کسی آنان را کشته؟ چرا از پزشکان و اساتید دانشگاه کشته شده سخن نمی گویید؟ پرونده دکتر معتمدی چه شد؟ آن پرونده استاد دانشگاه مرحوم محمدی به کجا رسید؟ شما که ادعا می کنید ما در هوا تروریست را می گیریم و از داخل پاکستان عطارزاده را می آوریم! شما ببینید چه هیولای زشت و پلیدی از روحانیت در ذهن بچه های این مردم و خانواده های آنان با این سخنان بوجود می آورید!

آقای جنتی تو دبیر شورای نگهبانی که کارش نظارت بر انتخابات و قوانین مجلس است! شما را با قوه قضائیه چه کاری است؟ می دانید نتیجه این سخنان شما چیست؟ نتیجه اش همان قتل های خودسرانه ای است که در گوشه و کنار مملکت اتفاق افتاد. نتیجه این حرف ها همان قتل های زنجیره ای کرمان شد. این رفتارها و سخنان است که باعث این اقدامات می شود.

آقای جنتی شما به این افراد میگویی فتنه گر. و آنان هم به شما می گویند فتنه گر که این حرف ها را میزنی و فتنه به پا میکنی.شما جواب اعمال خودت را بده. اگر یک دستگاه عادلانه ای در کشوروجود داشت و یک هیات منصفه ای تشکیل می شد آن وقت به شما نشان می دادیم که طی این ۲۱ سال شما چه کرده اید و چقدر حقوق مردم را ضایع کرده اید؟ با نظامیان و اطلاعاتی ها که می نشینید و بررسی می کنید و هر کسی را بخواهید رد می کنید و یا تایید می کنید. همین ها اعضای مجلس خبرگان را تعیین می کنند. چقدر حوزه های انتخاباتی را باطل اعلام کردید که حوادثی مانند کوهدشت و فریدون کنار و قزوین در آن رخ داد؟ چه اتفاقی در آن حوزه ها افتاد و چند نفر کشته شدند؟ شما مسئول آن اتفاقات هستید.

آقای جنتی همین رفتارهاست که باعث ضربه زدن به استقلال قوه قضائیه می شود. حرف های شماست که باعث می شود بازجوها به زندانیان بگویند که قاضی کاره ای نیست و همه کاره ما هستیم! من تعجب می کنم چرا جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به ایشان چیزی نمی گویند؟ همیشه بزرگان ما در این کارها پیش قدم بوند اما حالا نمی دانم چرا اینطور نیست؟

آقای جنتی شما به عنوان دبیروهمه کاره شورای نگهبان اقدام به تهدید نمایندگان مجلس در برابر حق استیضاح وزرا می نمایید، و قصد قطع نمودن بازوهای نظارتی نمایندگان بر دولت و وزرا را دارید؛ آیا با این رفتارها چیزی از رسالت مجلس و نمایندگان مردم باقی خواهد ماند؟

آقای جنتی به شما یادآور می شوم که برخی از این افرادی که اکنون در زندان هستند و نیز افرادی که شما همکنون آنان را فتنه گر می خوانید و تقاضای برخورد شدیدتر با آنان را دارید، کسانی بودند که در سال های آغازین انقلاب در مقابل امثال فرزند تروریست شما مبارزه و ایستادگی کردند. متاسفانه سخنان تان آنقدربه دور از انصاف و منطق است که از دیدگاه برخی افراد مغرض این شائبه بوجود می آید که شما می خواهید انتقام خون پسرتان را از این زندانیان، جبهه رفته ها و مبارزین سابق بگیرد، که البته من به این دیدگاه اعتقاد ندارم.

در پایان من از تمامی مراجع و بزرگان می خواهم که برای حفظ آبروی اسلام و روحانیت و نیز جلوگیری از ضایع شدن حقوق زندانیان اقدامی را انجام دهند تا مبادا خدای ناکرده در آینده شاهد اقداماتی باشیم که دیگر راهی برای جبران آن نباشد.

والسلام
ادامه مطلب

تقلب این بار از روی قالب سایت-تقلب والاترین بسیجی ها از روی بالاترین سبزها

بابا تقلب هم حدی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
لینک سایت ها:
والاترین (باز)valatarin.net
بالاترین balatarin.com(فیلتر)
ادامه مطلب

دومين شماره روزنامه اعتمادملي» آن خشونت و اين مهرباني؟!

ومين شماره روزنامه "اعتمادملي" مورخه يكشنبه 23 آبان ماه 89 جهت چاپ و تكثير در دسترس عموم قرار گرفت. دانستن حق مردم است، و اكنون همت يكايك ما را براي رساندن حتي يك نسخه از آن به دست مشتاقان طلب ميكند:

یادآور می‌شود که روزنامه اعتماد ملی با توجه به توقیف موقت و بی نتیجه بودن تلاش‎ها برای رفع توقیف این روزنامه، به صورت تک صفحه‌ای و برای تکثیر عمومی، از طریق اینترنت در اختیار کاربران قرار گرفته است.

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (293 کیلو بایت)

لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 644 كيلوبايت
ادامه مطلب

۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

سيد محمد خاتمي: هزینه ایجاد محدودیت ها و بستن ها و منع كردن ها را نظام می پردازد

این گونه جمعها بسیار مفید است و همه مباحثی که مطرح کردید جدی است. سؤالات مهم است و افق های خیلی خوبی برای ادامه بحث پیش رو باز کردید که این جمع که لابد عقبه قوی در رشته های مختلف دارد می تواند کار ها را سنجیده تر جلو ببرد.

* این انقلاب و نظام متعلق به همه ماست


بالاخره این انقلاب و نظام متعلق به همه ماست. این حوادثی که پیش می آید حوادثی است که هست البته اگر حوادث بد جریان پیدا کند كه متاسفانه می كند فکر می کنم هم نظام و هم ایران لطمه می بیند. ان شاء الله که چنین نخواهد شد.

* جریان جاری نباید اهل فکر و خیرخواهان را از اندیشیدن، نظردادن و راه گشائی کردن به نفع کشور و انقلاب باز دارد

بالاخره جریان های جاری نباید اهل فکر و نظر و خیرخواهان را از اندیشیدن، نظردادن و راه گشائی کردن به نفع کشور و انقلاب باز دارد.
باید فکر کرد و من فکر می کنم این گونه جمعها می تواند هنوز موثر باشد و نظرها و پیشنهادهای خود را به مجامع و نهادهایی که هست ارائه دهد. حتی پروژه هایی را بپذیرد و روی آن کار کند.

هنوز امکان اینکه این تفکرها لااقل در بخش هایی از نظام مورد توجه قرار گیرد و جاری شود هست.

این گونه جمعها می توانند به صورت نهادهایی کارآمد و مدنی نقش موثری داشته باشند.

صحبت از علوم انسانی شد، اجازه بدهید سخن خود را با آیه ای از قرآن کریم آغاز کنم و ببینیم آیا از این آیه می توان از آنچه در حوزه کار و فعالیت شما یعنی آموزش عالی جاری است استفاده کرد.

در سنت فلسفی ما عقل را به نظری و عملی تقسیم کرده اند که خیلی معروف است. زمینه این تقسیم بندی درمباحث ارسطو هم هست ولی کسی که بصورت خیلی منظم و روش مند این کار را انجام داد بو علی سینا بود. بر اساس آن هم تقسیم بندی در فلسفه و حکمت صورت گرفت.

آنچه مورد نظر من است آیه ای از قرآن کریم در سوره لقمان است، لقمان در قرآن به عنوان حکیم معرفی می شود و کسی که حکمت به او داده شده است حکمت هم اجمالا آنچه محکم است چه نظریه وذهنیت محکم چه تدبیر و پیداکردن راهبردها و راهکارهایی برای اداره زندگی های فردی و اجتماعی، حکمت آن چیزی است که محکم و استوار باشد، لقمان حکیم وقتی پسرش را موعظه می کند می گوید "یا بُنَی لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ" در تقسیم بندی های عقل نظری و عملی توحید از بارزترین مصادیق موضوعاتی است که در عقل نظری مورد بحث قرار می گیرد و ظلم و عدل از بارزترین مصادیقی است که در عقل عملی مورد توجه قرار می گیرد.

ولی حضرت لقمان که خداوند حکمتش را تایید کرده است می گوید شرک به خدا نداشته باش چون شرک ظلم عظیم است.

در اینجا عقل نظری و عملی در هم آمیخته می شود و شاید بتوان گفت که در حکمت قرآنی عقل یکی است. همانکه درست و نادرست را تشخیص می دهد درباره خوب و بد هم داوری می کند.

این تعبیر قرانی خیلی مهم است یعنی مهمترین موضوعی که در اصطلاح فلسفی در "عقل نظری" مورد بحث قرار می گیرد که توحید است مصداق عدل است و چون شرك، ظلم عظیم است نباید مشرك بود یعنی مبنا می شود "عدل".

* توحید مصداق عدل است

توحید مصداق عدل است. پیامبران هم امده اند تا انسان به عدل قیام کند. توحید با ان عظمتش چون مصداق عدل است باید پذیرفته شود و ضد توحید که شرک است چون ظلم عظیم است مردود است. یعنی ملاک و معیار هم در نظر و هم در عمل عدل است.

در اینجا به اجمال به نکته ای اشاره می کنم که مربوط به روزگار ما می شود و حدیث تلخ این روزها است و آن اینکه اگر انسان دارای استعداد و ظرفیتی است که خدا او را با این ظرفیت آفریده است زمینه سازی برای رشد ان و بروز و ظهور این ظرفیت از بارزترین مصداق های عدل است یعنی با این ظرفیت حقی پیدا می شود و عدل اعطای حق هر ذیحقی به اوست.

فکر می کنم از جمله مهمترین شاخصه های بشر خردورزی و علم اندوزی و کنجکاوی برای دانستن و معرفت است.

عدل این است كه این حق و ظرفیت بدون برخورد با مانعی شکوفا شود.

* اگر برای اهل علم تنگنا ایجاد شد؛ این ظلم است

اگر ما بخواهیم در مورد عادلانه بودن یک حکومت و مدیریت جامعه قضاوت کنیم از جمله این است که چقدر به علم و گسترش علم و زمینه سازی برای فراهم شدن علم و زمینه سازی برای این که هر کسی که طالب معرفتی است بتواند بدون مانع به ان معرفت دست یابد اهتمام دارد بنابراین اگر برای اهل علم تنگنا ایجاد شد یا امتیاز علم اموزی و مهارت اموزی پاداشی در برابر خواسته های گروه یا جریان ویژه ای شد یا بازداشتن از تحصیل و علم مجازات و کیفری شد برای کسانیکه به هر حال سلیقه و روش انها مورد پسند نیست این ظلم است.

من می خواهم از این دیدگاه به امور نگاه کنم و آنچه را در دستگاهها و مراکز آموزشی ما می گذرد ببینیم. نظام ما اسلامی است و نظام اسلامی با حرف هاوآموزه های امام و آنچه در قانون اساسی آمد و بزرگان هم گفته اند،نظام فضیلت بنیاداست. به طور خاص امروز هم می گویند گفتمان حاکم گفتمان عدالت محور است.

* دلمان می خواهد عدالت همه جا جاری باشد

ما دلبسته و دلسوز این انقلاب هستیم بالاخره دلمان می خواهد این وجه معینی که وجه امتیاز حرکت انبیاء در تاریخ و نیز نهضت اسلامی ما هم بوده و معتقدیم در قانون اساسی ما تجلی پیدا کرده است امروز هم بعد از امام دائما در عالی ترین سطوح روی مساله عدالت تکیه می شود. دلمان می خواهد این عدالت همه جا جاری باشد.

بگذریم از اینکه اغلب تحت تاثیر ادبیات مارکسیستی حتی در سطح رسمی، عدالت به گونه ای معنی شده است که گویا منحصر در عدالت اقتصادی است که اولا عدالت فقط عدالت اقتصادی است ثانياً از عدالت اقتصاد هم گاه اقتصاد یکبار مصرف در نظر گرفته می شود یعنی عدالت توزیعی واقتصاد صدقه ای!در حالیکه عدالت بسیار گسترده تر از اینها است.

حال سخن ما در عدالت علمی، آموزشی و پژوهشی است و عدالت خردورزی، عدالت فضیلت، عدالت رشد معرفت در جامعه بسیار مهم است.

به هر حال وقتی می بینیم گروه گروه از اساتید بازنشسته می شوند یا کنار گذاشته می شوند و بعضا دچار محدودیت و حتی زندان می شوند به خاطر گرایش های سیاسی که دارند نه انحرافات فکری و عقلانی و اعتقادی، بعضا حتی اتهام گرایش سیاسی خاص هم موهوم است. یعنی کسی که کار دستش است متوهم می شود که دیگری سازگار با روش ها و منش های او نیست, همین کافی است که مجازات شود و از عرصه بیرون رود. اگر اینطور باشد و این روند ادامه پیدا کند خیلی خطرناک است. یا اینکه دانشجو مجازات شود به خاطر گرایش های سیاسی یا به خاطر انتقادی که می کند و اعتراضی که دارد یا به خاطر احتمال این که ممکن است نسبت به بعضی مسائل منتقد هم باشد.

* هزینه ایجاد محدودیت ها و بستن ها و منع كردن ها را نظام می پردازد
** منع ها ثمری برای منع كنندگان ندارد، بلكه مخاطبان را بیشتر و كنجكاوتر و افزون تر می كند


با دیدگاهی که از اسلام و نیز از متن انقلاب ما قابل استنباط است می توان ملاک و معیار عدل و ظلم را از جمله در حوزه دانشگاهها و آموزش عالی ما که حوزه کار و تخصص شماست پیدا کرد. همچنین است در عرصه اطلاع رسانی؛ گشاد دستی و مصونیت در یك طرف برای اینكه هر چه می خواهد بگوید و القاء كند، تهمت بزند، دروغ به مردم تحویل دهد و... و طرف دیگر حتی حرفهای عادی را نتواند بزند, برای رسانه های اندک و حتی وبلاگ های مشخص و سایت هایی كه جنبه سیاسی هم ندارند محدودیت های عجیب ایجاد شود. اینها ظلم است، البته درباره ایجاد این محدودیت ها و بستن ها و منع كردن ها حرف و حدیث بسیار است كه به نظر من هزینه اش را نظام می پردازد و عملا با توجه به وضع ارتباطات و پیشرفت های ارتباطی، این منع ها اثر و ثمری برای منع كنندگان هم ندارد، بلكه مخاطبان را بیشتر و كنجكاوتر و افزون تر می كند. این مطلبی است كه امیدوارم در آینده بیشتر بتوانم درباره آن صحبت كنم.

بهر حال عدل از جمله در عرصه علم آموزی و اطلاع رسانی بسیار مهم است. به نظر من آزادی هم از دل عدل بیرون می آید در صورتی که عدل را وسیع تر از عدل مارکسیست ها و ماتریالیست ها در نظر بگیریم. آیا آزادی مرزی دارد؟ می گویند مرز آزادی, آزادی دیگران است؛ آیا ما نمی توانیم در بینش الهی بگوییم مرز آزادی هم عدالت است؟در صورتی که عدالت را به معنی وسیع خودش در نظر بگیریم.

اما در باب علوم انسانی، به نظرم تردیدی وجود ندارد که علوم به معنی جدید آن و علوم انسانی به طور خاص هنگامی در دنیای جدید به وجود می آید که عالم ادم غربی عوض می شود یعنی این انسان وارد جهان دیگری می شود نگاه دیگری به هستی میکند نگاه دیگری به پیرامون خود و انسان می کند و در اثر همین نگاه جانش چون چشمه های جوشان منشا پیدایش نظام های معرفتی، اجتماعی، علمی و سیاسی می شود. البته این تحول در خواص به وجود می آید و بعد در عرصه حیات اجتماعی جاری می شود.

جهان مدرن با عوض شدن دنیای انسان در غرب پدید آمد, این جهان جهانی است در مقابل جهانی که در قرون وسطی وجود داشت.

حال كه سخن از تحول در علوم انسانی است اولا باید مشخص کنیم ماهیت جریانی که ما مدعی ان هستیم و می خواهد مبنای علوم انسانی باشد ماهیت قرون وسطی است یا چیز دیگری است. اگر آن ماهیت باشد بصورت طبیعی در دل آن، جهانی نظیر جهان دنیای امروز غرب پدید خواهد آمد و لوازم آن جهان که علوم مهارت ها و فناوری و تکنولوژی و البته تبعات منفی آن است نیز پدید خواهد آمد.

معتقدم و باز هم تاكید می كنم جهان موحدان و مسلمانان با جهانی که دنیای مدرن در آن تحقق پیدا کرده متفاوت است، طبعاً جهان شناسی موحدان و به خصوص ادیان وحیانی و بالاخص مسلمانان هم متفاوت خواهد بود و طبعا علوم، بخصوص علوم انسانی متاثر از مبانی و جهان شناسی خاص است.

گر چه بخصوص در این یکی دو قرن گذشته ما دارای جهانی آشفته و طبعاً جهان بینی از هم گسسته ای هستیم که در آن سنت جایگاه خود را لاقل در بخش های مهمی از جامعه از دست داده و جامعه به جهان مدرن هم وارد نشده است (لااقل بخش های مهمی از آن). در گذشته این آشفتگی نبود, هر چند که آنچه در متن تمدن اسلامی ظهور و بروز کرد به شدت تحت تاثیر جهان و جهان بینی بود که از غرب یعنی یونان و بعد اسکندریه آمده بود و شریعتمداران هم که موثرترین بخش جامعه بودند و آنان که حقیقت و تمام حقیقت را در شریعت می دیدند، کوس مخالفت با فلسفه ای که در متن تمدن اسلامی شکل گرفته بود می زدند و فریاد بر می آوردند که "قفل اسطوره ارسطو را بر در احسن القصص نزنید". هر چند احسن القصص را نیز بر اساس ذهنیت های ویژه خود که یا عوام زده بود و یا صوفی مآبانه می فهمیدند.

به هر حال می گفتند قران احسن القصص است وآنچه از غرب آمده و میراث ارسطو و افلاطون و نظایر آنها است, اسطوره های جهان کفر و شرک است.

باری با اینكه باید پذیرفت كه اجمالاً مبانی جهان شناسی توحیدی و اسلامی و وحیانی با مبانی جهان و جهان شناسی کنونی متفاوت است، ولی پرسش اصلی این است که این اجمال چگونه تفصیل می یابد و دقیقا با کدام جهان بینی و با کدام مشخصات است که انتظار داریم علوم انسانی عوض شود. جهان بینی متاثر از ابن عربی، ابوسعید ابوالخیر، مشاء، اشراق، حکمت متعالیه یا آنچه امروز به عنوان مکتب تفکیک مطرح می شود و یا ... ؟

* با بخشنامه و دستورالعمل نه جهان عوض می شود و نه جهان بینی

بهتر است بدانیم با بخشنامه و دستورالعمل نه جهان عوض می شود و نه جهان بینی. بهتر است بحث کنیم که دنیای مدرن چگونه پدید آمد و چگونه از دل آن علوم و تکنولوژی و علوم انسانی جدید بروز و ظهور یافت.

جهان مدرن از دل جهان سده های میانه بر آمد. وقتی جهان بینی دنیای قرون وسطی پاسخگوی پرسش ها و نیازهای انسان نبود, ذهنیت هایی پیدا شد و انسان غربی کوشید به دنبال راهکار هایی برود که به پرسش هایش پاسخ دهد و مشکلاتش را حل کند.

نهاد متولی اندیشه و عمل در قرون وسطی نیز به جای انکه خود را اصلاح کند به شدت عمل روی اورد و در برابر موجی که لحظه به لحظه سهمگین تر می شد ایستاد. اندیشه و اندیشیدن جرم شد. انسانها فقط و فقط آزاد بودند در هر مساله علمی و غیر علمی مقلدانه از نهادی پیروی و اطاعت کنند که خود را نماینده خدا در زمین و صاحب انحصاری حق و معیار مطلق زیبایی و درستی می دانست.

* بشر آزاد افریده شده و آزادی می خواهد

بشر آزاد افریده شده و آزادی می خواهد؛ اگر به این آزادی جواب داده شد یا اگر جایی باید محدود شود با منطق و پذیرش واقعی خود او باشد, به این وضع دلبسته خواهد شد. دیگر لازم نیست بخشنامه کنیم. اما اگر دیدگاهی محدود و نارسا را عین حقیقت دین دانستیم و به زور خواستیم آنها را بر جامعه تحمیل كنیم, اثر عكس خواهد داشت.

آزادی نیاز تک تک انسان هاست ولی اینکه توجیه ذهنی و منطقی آزادی در صورت لیبرالیسم باشد آن را نفی می کنیم. لیبرالیسم یک نوع توجیه آزادی است. بنده معتقدم با رجوع به آموزه های الهی (البته در صورتی که ذهنیت های تاریخی زمانی _ مکانی را به جای ان حقیقت نهفته در متن دین نگیریم) می توان لطیف ترین وجه آزادی را یافت و گرفت, بی آنکه در بند لیبرالیسم گرفتار شویم.

اگر آن ذهنیت های ما طوری بود که جوابگوی نیازهای عینی بشر امروز باشد, ما دیگر اصلا نباید نگران باشیم که دینمان از بین می رود یا علوم انسانی دینمان را نابود می کند. اما اگر ان را نداشتیم, با زور و بخشنامه کار درست نمی شود و اگر خدای ناکرده گرفتار وضعی شدیم که انسان در قرون وسطی دچارش بود، آنگاه آن حادثه ای رخ می دهد كه در تاریخ غرب رخ داد؛ وقتی قرون وسطی امر مقدس را به همه چیز و همه جا تعمیم داد در مقابل انسان عاصی نیز امر قدسی را یکسره کنار گذاشت. چراکه اموری که مقدس نبودند در آن زمان مقدس شده بودند.

* فکر کنید و آنچه را به نظرتان رسید به بزرگان خردمند ارائه دهید تا کار به دست کسانی که خردشان در بی خردی است نیفتد

حال به شما توصیه می کنم که از ظرفیت های خود استفاده کنید، بحث ها را جدی بگیرید و نظرات کاربردی ارائه کنید. از جمله راجع به همین علوم انسانی, واقعا فکر کنید و آنچه را به نظرتان رسید به بزرگانی که در این جمهوری اسلامی خردمندند ارائه دهید تا کار به دست کسانی که خردشان در بی خردی است نیفتد.

* همه ما دلمان برای اسلام و انقلاب و نظام می سوزد

به هر حال همه ما دلمان برای اسلام و انقلاب و نظام می سوزد و اگر حرف و انتقاد و اعتراضی هست, از سر دلسوزی است. باید همه دست به دست هم بدهیم و از فضای نفس گیر و خسارت بار امنیتی به فضایی آرام و در پناه قانون و موازین اسلامی و ملی گذر کنیم. در عرصه سیاست هم اگر اساس کار را انتخابات سالم و آزاد قرار دهیم, در این صورت بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.

امروز باید وضع صنعت، اقتصاد, کشاورزی و روابط خارجی را بررسی علمی کرد و نتایج آن را در اختیار مسؤولان عالی رتبه نظام و جامعه قرار داد.
ادامه مطلب

الزام سخنرانان مساجد برای تبیین “فتنه 88 “


در بخشنامه ای به مساجد ابلاغ شده که سخنران‌های ویژه ماه محرم برای عزاداران ابعاد فتنه 88 را تبیین کرده و در خصوص جنگ نرم دشمن مردم را آگاه کنند.

رییس مرکز رسیدگی به امور مساجد کشور با اشاره به بخشنامه این مرکز به مساجد کل کشور تاکید کرد: در بخشنامه اخیر که به مساجد ابلاغ شده، تأکید شده است که سخنران‌های ویژه ماه محرم برای عزاداران ابعاد فتنه ۸۸ را تبیین کرده و در خصوص جنگ نرم دشمن مردم را آگاه کنند.
به گزارش فارس، حجت‌الاسلام حسین ابراهیمی  با اشاره به نزدیکی ماه محرم اظهار داشت: بخشنامه‌ای را به مساجد کل کشور ارسال کرده و تذکراتی را در خصوص ماه محرم ارائه کرده‌ایم.
ادامه مطلب

حمله سردار!!!!نقدی به شخصیت های کارتونی مانند مرد عنکبوتی

فرمانده کل بسیج از فعال تر شدن بسیج در فضای رسانه ای خبر داد
فرمانده کل بسیج با انتقاد شدید پخش برنامه ها و کارتون های غیر ایرانی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی، از تاسیس سازمانی تحت عنوان “بسیج و رسانه” به منظور “فعال تر شدن بسیج در فضای رسانه ای” خبر داد و ادعا کرد “اینکه می گویند بسیج از این راه می خواهد رسانه های کشور را کنترل کند”، دروغ است.
وی همچنین با حمله به شخصیت های کارتونی چون مرد عنکبوتی و “کاذب” خواندن آنها، پیشنهاد داد که از شخصیت هایی که سبب “اقتدار جمهوری اسلامی” شده اند در برنامه های تولیدی صدا و سیما استفاده شود.
همزمان یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی که پیش تر خبرنگار صدا و سیما در نیویورک بوده، تصاویر لحظات شهادت ندا آقا سلطان در جریان اعتراضات پس از انتخابات را، نمونه ای از یک “شاهکار هنری” در رابطه با فعالیت فرهنگی در جنگ نرم دانست و ادعا کرد “دیدید که چند دوربین به چه صورت کار کردند و آن تصاویر را پخش کردند، در حالیکه ما خواب بودیم.”
به گزارش فارس، سرتیپ محمد رضا نقدی، روز پنجشنبه ۲۰ آبان (۱۱ نوامبر) در همایش بسیج و رسانه که در شهر مشهد برگزار شد، با اعلام تاسیس سازمان “بسیج و رسانه”، به منظور فعال تر شدن بسیج در فضای رسانه ای، این نظر که “بسیج از این راه می خواهد رسانه های کشور را کنترل کند”، رد کرد و مدعی شد: “از کارکرد های این سازمان، هماهنگ سازی رسانه ها و تبیین اندیشه های ولایت و تفکر بسیجی، شناخت دشمن و افزایش بصیرت و آموزش به نیروهای بسیجی” خواهد بود.
نقدی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه “زرادخانه” هایشان برای جنگ نرم پر هستند و فقط باید این پتانسیل را به عمل تبدیل کنند، گفت: “دشمنان شکست خورده اند و به زور رسانه های خود توانسته اند سر پا بایستند.”
فرمانده کل بسیج همچنین با انتقاد از پخش برخی از برنامه ها و کارتون های غیر ایرانی از صدا و سیما گفت که بهتر است که از تولیدات ایرانی به جای فیلم ها و محصولات خارجی استفاده شود.
سردار پاسدار نقدی، با حمله به کارتون ها و شخصیت هایی چون مرد عنکبوتی و “کاذب” خواندن آنها، پیشنهاد داد که از شخصیت هایی که سبب “اقتدار جمهوری اسلامی” شده اند در برنامه های تولیدی صدا و سیما استفاده شود.
امروز درگیر یکی از جنگ های بی نظیر و تاریخی با دشمن در قالب جنگ نرم هستیم
همزمان سرتیپ مسعود جزایری، معاون ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نیز، طی سخنانی در همین همایش، از اینکه “مجموعه نظام به طور کامل به مقابله با جنگ نرم برنخاسته اند”، انتقاد کرد.
او گفت: “امروز درگیر یکی از جنگ های بی نظیر و تاریخی با دشمن در قالب جنگ نرم هستیم و متاسفانه درک درست عملیاتی در همه نهادها و سازمان‌ها وجود ندارد، که این یک نقص بزرگ است.”
این سردار پاسدار با اشاره به وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران گفت: “فتنه ۸۸ قطعه ای از یک پازل بزرگ بود که ما باید برای مقابله با این پازل بزرگ یک فکر اساسی بکنیم.”
فیلم کشته شدن ندا یک شاهکار هنری بود
بیژن نوباوه، نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی نیز که پیش تر خبرنگار صدا و سیما در دفتر سازمان ملل واقع در نیویورک بوده، در همایش مذکور (بسیج و رسانه) گفت: “در جنگ نرم نزدیک به ۹۰ شبکه فارسی زبان فعالیت می کنند و حتی کشورهایی مانند هند و چین که خود درگیر بحث های تمدنی با غرب هستند، علیه ما برنامه پخش می کنند.”
وی مدعی شد فیلم صحنه جان باختن ندا آقا سلطان در جریان اعتراضات پس از انتخابات، نمونه ای از یک “شاهکار هنری” در رابطه با فعالیت فرهنگی در جنگ نرم بوده است.
نوباوه ادعا کرد “دیدید که چکار کردند، چند دوربین به چه صورت کار کردند و آن تصاویر را پخش کردند، در حالیکه ما خواب بودیم.”
طی یک سال اخیر، مقامات و رسانه های حکومتی جمهوری اسلامی، شهادت ندا آقا سلطان را در برهه های مختلف، عملیات “منافقین”، “صهیونیست ها”، “سرویس های جاسوسی اسراییل و بریتانیا”، “شبکه بی بی سی”، “عناصر مرتبط با سبزها”، و همچنین یکی از “ناشرین و مترجمین ایرانی (آرش حجازی)”، که در انگلستان مشغول به تحصیل می باشد، ذکر کردند و در همین راستا نمایش های خیابانی اجرا کردند
ادامه مطلب

امام جمعه کاشان خبر داد: سران فتنه به زودی دستگیر می شوند

یت‌الله عبدالنبی نمازی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و دادستان اسبق کل کشور در گفت‌وگو با فارس، اظهارداشت: دستگیری سران فتنه نزدیک است و به زودی محقق خواهد شد.

وی با بیان اینکه اگر ریشه فتنه 78 خشکانده شده بود، فتنه 88 هیچ‌گاه شکل نمی‌گرفت، افزود: مردم ایران به شدت منتظر دستگیری سران فتنه هستند و بدانند که این خواسته آنان به زودی تحقق پیدا خواهد کرد.
نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری در خصوص علت تأخیر این دستگیری اظهار داشت: مسئولان قضایی تا به امروز در این خصوص صبر کردند و به سران فتنه فرصت دادند تا شاید از کارهای خود پشیمان شوند و اقدامات خود را جبران کنند.
وی ادامه داد: با گذشت زمان مسئولان متوجه شدند که این افراد نه تنها از کار خود پشیمان نشده و اقداماتشان را جبران نکردند بلکه هر روز به مرکز فتنه و استکبار جهانی به ویژه دشمنان ما در آمریکا نزدیک‌تر می‌شوند.
وی با بیان اینکه سران فتنه ارتباطات مختلفی با جریان استکبار دارند و اسناد آن نیز موجود است؛ تصریح کرد: به مرور زمان و براساس مصالح ملی، اسنادی که حاکی از ارتباطات فتنه‌گران با کشورهای اروپایی و آمریکایی‌ است منتشر می‌شود و معلوم خواهد شد که چه خیانت عظیمی در پشت پرده آشوب‌های سال گذشته وجود داشته است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: بیش از یک سال از جریان فتنه 88 گذشته و صبر مردم تمام شده است و مسئولان که حافظ مصالح و منافع ملی هستند، تکلیف سران فتنه را مشخص خواهند کرد
ادامه مطلب

بیست و دومین شماره روزنامه کلمه>>محاکمه دانشجویان در دادگاه نظامی

ادامه مطلب

۱۳۸۹ آبان ۲۱, جمعه

روابط عمومي پروژه سينمايي «پايان نامه» اعلام كرد؛نقش اوتادي هيچ ربطي به ندا آقا سلطان ندارد،با هانيه توسلي براي بازي در نقش ندا آقا سلطان توافق شده است

خبرگزاري فارس: در پي درج خبري با عنوان ليلا اوتادي در نقش ندا آقا سلطان كه در يك سايت سينمايي منتشر شد، روابط عمومي فيلم «پايان نامه» اعلام كرد كه نقش اوتادي هيچ ربطي به ندا آقا سلطان ندارد
به گزارش خبرنگار سينمايي فارس، در پي درج خبري با عنوان ليلا اوتادي در نقش ندا آقا سلطان كه در سايت كافه سينما منتشر شد روابط عمومي پروژه سينمايي پايان نامه اعلام كرد كه نقش اوتادي هيچ ربطي به ندا آقا سلطان ندارد و گرچه بستر وقوع داستان فيلم چند ماه پس از انتخابات سال گذشته است؛ ولي اصولا اين فيلم پليسي- اجتماعي بوده و به اين موضوع نمي پردازد.
بنا بر اين گزارش، با توجه به نگراني جريان فتنه از روشن شدن عوامل اصلي مرگ ندا آقا سلطان، اين جريان از هر تلاشي جهت افشاگري اين موضوع هراس داشته و در همين راستا از روز پنج شنبه 20 آبان با طرح عنوان ليلا اوتادي در نقش ندا آقا سلطان بعنوان يك خبر شوكه كننده، فضاهاي سايبري مختلف مثل سايت بالاترين، فيس بوك، ويكتوريا و … به جريان سازي و خبرسازي عليه اين بازيگر اقدام نمودند، اين امر به حدي پيش رفت كه سايت ليلا اوتادي هك شد و عكس هاي ندا آقا سلطان در آن قرار گرفت.
شايان ذكر است كه در سايت‌هاي مختلف نسبت به اين بازيگر توهين‌هاي ركيكي نيز صورت پذيرفته است كه شائبه تسويه حساب‌هاي شخصي را نيز به ذهن متبادر مي‌كند.
در پي تماسي كه خبرنگار سينمايي فارس با مسئولان حوزه سينما داشته است، مشخص شد تاكنون فيلم‌هاي سينمايي ديگري با هدف افشاي اهداف پشت پرده فتنه سبز و همچنين افشاي حقيقت مرگ ندا آقا سلطان از معاونت سينمايي مجوز ساخت گرفته‌اند. طبق آخرين اخبار رسيده در يكي از همين پروژه‌هاي سينمايي با هانيه توسلي براي بازي در اين نقش توافق شده است.
ادامه مطلب

لیلا اوتادی در نقش ندا آقا سلطان! فیلمی با موضوع جنگ نرم

کافه سینما-خبرنگار خصوصی: جدیدترین اخبار درباره جنجالی ترین پروژه سینمایی ایران
فیلم پایان نامه با موضوع جنگ نرم و حوادث بعد از انتخابات به تهیه کنندگی روح الله شمقدری و کارگردانی حامد کلاهداری جلوی دوربین رفت. موضوع فیلم درباره استاد دانشگاهی است که دارای فعالیتهای جاسوسی و ارتباط با بیگانه است و 4 دانشجویی که با این استاد پایان نامه دارند. این پایان نامه بهانه ای می شود برای ورود این دانشجویان به دنیای پر خطر سیاست.
لیلا اوتادی در نقش ندا آقا سلطان در این فیلم نقش آفرینی می کند. دیگر بازیگران این فیلم عبارتند از : داریوش ارجمند-امیر آقایی-محمد رضا شریفی نیا-حامد کمیلی-بهاره افشاری-لیلا اوتادی-جمشید هاشمپور و میلاد کیمرام .همچنین هادی کلاهداری برادر کارگردان به همراهی تعدادی از مشاوران فیلمنامه این فیلم را نوشته است.
حامد کلاهداری پیش از این پایان نامه را صریح ترین فیلم سیاسی ایران با موضوع حوادث بعد از انتخابات معرفی کرده بود که دستاوردهاي خوبي هم براي مردم و هم براي نظام جمهوري اسلامي دارد.
ادامه مطلب

دوازده واقعیت ناگفته درباره اقتصاد ایران (متن کامل)-


در حوزه اقتصاد، امکان فریب‌کاری و دروغ‌پردازی با هدف قلب واقعیت وجود دارد. دولتمردان ناکارآمد با توجه به تخصصی بودن مفاهیم افتصادی، ابهام و اغواگری آمارها و پیچ و خم‌های درک ارتباط واقعیت‌های اقتصادی با معیشت و زندگی روزمره، به خوبی می‌توانند بی‌کفایتی‌های خود را با تبلیغات، اغواگری و فریبکاری، آمارسازی و توجیهات غیرمنطقی اما دهان‌پرکن بپوشانند. از این رو، بیان واقعیت‌های اقتصادی به زبان ساده، هرچند تلخ و هشداردهنده یا حتی در مواردی ناامیدکننده، می‌تواند در راستای گسترش آگاهی عمومی، جلوگیری از فریبکاری‌ها و آمارسازی‌های احتمالی و ملموس کردن مفاهیم اقتصادی برای عموم مردم موثر باشد. مطلب زیر با این هدف، و با استناد به آمارهای رسمی و واقعیت‌های غیر قابل انکار، نوشته شده و دوازده واقعیت اقتصاد امروز ایران را بیان کرده است. 


کلمه – گروه اقتصادی: تخصصی بودن مفاهیم افتصادی، ابهام و اغواگری آمارها و پیچ و خم‌های درک ارتباط واقعیت‌های اقتصادی با معیشت و زندگی روزمره، از جمله عواملی هستند که باعث می‌شوند در حوزه اقتصاد، امکان فریب‌کاری و دروغ‌پردازی با هدف قلب واقعیت فراهم شود.
متاسفانه در چنین شرایطی، دولتمردان ناکارآمد هم به خوبی می‌توانند بی‌کفایتی‌های خود را با تبلیغات، اغواگری و فریبکاری، آمارسازی و توجیهات غیرمنطقی اما دهان‌پرکن بپوشانند.
از این رو، بیان واقعیت‌های اقتصادی به زبان ساده، هرچند تلخ و هشداردهنده یا حتی در مواردی ناامیدکننده، می‌تواند در راستای گسترش آگاهی عمومی، جلوگیری از فریبکاری‌ها و آمارسازی‌های احتمالی و ملموس کردن مفاهیم اقتصادی برای عموم مردم موثر باشد.
آنچه در ادامه می‌خوانید، بیان دوازده واقعیت اقتصاد امروز ایران به زبان ساده است که با استناد به آمارهای رسمی و واقعیت‌های غیر قابل انکار نوشته شده است. این متن پیش از این در دو قسمت (با عنوان‌های «ناگفته‌هایی از تورم، بحران ارزی و اثرات تحریم‌ها بر اقتصاد ایران» و «افزایش بیکاری، کاهش درآمد ارزی و چند ناگفته دیگر از اقتصاد ایران») در سایت کلمه درج شد و اکنون متن کامل آن در اختیار خوانندگان علاقه‌مند قرار می‌گیرد.
* * *
۱- آیا می‌دانید درآمد سرانه مردم ونزوئلا ۱۱۴۰۰ دلار و در لبنان ۹ هزار دلار است و درآمد سرانه مردم ایران ۴۴۰۰ دلار است؟ با این اوصاف کمک‌های ایران به کشورهای مذکور، توجیه اقتصادی دارد؟
توضیح بیشتر: روزنامه لوموند میزان کمک‌های تهران برای بازسازی جنوب لبنان را یک میلیارد دلار عنوان کرده است. از جمله ۶۷۰ کیلومتر راه، ۷۳ مسجد، ۴۸ پل و ۱۹ مرکز پزشکی است. از طرف دیگر، در جریان سفر اخیر آقای احمدی‌نژاد یک وام ۴۵۰ میلیون دلاری برای انجام طرح‌هایی در زمینه‌های برق و آب در اختیار لبنان قرار داد که اینها گوشه‌ای است از کمک‌های ایران به لبنان را در بر نمی‌گیرد.
برای توجیه کمک‌های ایران به لبنان پیدا کردن دلایل اقتصادی کار بسیار دشواری است. در عرصه بین‌المللی، معمولاً کمک‌های مالی و اقتصادی از طرف کشورهای ثروتمند در اختیار کشورهای فقیر قرار می‌گیرد.
سطح ثروت مردم یک کشور، از تقسیم کل تولید ناخالص داخلی بر جمعیت آن کشور به دست می‌آید و به این شاخص تولید سرانه گفته می‌شود که معمولاً با دلار اندازه‌گیری می‌شود.
براساس گزارش صندوق بین‌المللی پول تولید سرانه در کشور لبنان ۹هزار دلار و در ایران ۴۴۰۰ دلار است. به بیان دیگر، یک ایرانی به طور متوسط نصف سطح زندگی یک لبنانی ثروت دارد.
با توجه به شرایط اقتصادی و رفاه مردم ایران، کمک‌های ایران به کشورهایی مانند زیمبابوه، نیکاراگوئه، بولیوی، تانزانیا، جمهوری دموکراتیک کنگو و غیره هم نه تنها با منطق اقتصادی که با هیچ منطقی سازگاری ندارد.
آقای احمدی‌نژاد، به عنوان یک خاطره شیرین تعریف کرده که یک پیرزن ونزوئلایی وقتی خانه‌ای که ایرانی‌ها برایش ساخته بودند تحویل گرفت از اینکه رئیس جمهور ایران برایش رفاه به ارمغان آورده است تشکر کرد. بد نیست بدانیم که تولید سرانه در ایران ۴۴۰۰ دلار و در ونزوئلا ۱۱۴۰۰ دلار است.
۲- آیا می‌دانید در سال گذشته (سال ۸۸) به طور متوسط هر خانوار شهری مبلغ ۵،۵۸۷،۹۹۲ ریال و هر خانوار روستایی ۶،۸۲۷،۰۰۰ ریال هزینه‌هایش بیشتر از درآمد سالانه‌اش بوده است؟
توضیح بیشتر: رئیس مرکز آمار ایران در آستانه هفته آمار اعلام کرد: در سال گذشته متوسط کل هزینه خالص سالانه یک خانوار در مناطق شهری ۹۹ میلیون و ۱۹۱ هزار ریال بوده است. گفت این رقم نسبت به عدد مشابه سال گذشته آن ۵٫۳ درصد (پنج و سه دهم درصد) رشد داشته است و متوسط درآمد یک خانوار شهری در سال گذشته ۹۳ میلیون و ۶۰۳ هزار ریال بوده است که نسبت به سال قبل از آن ۶٫۱ درصد (شش و یک دهم درصد) افزایش یافته است.
متوسط کل هزینه خالص سالانه یک خانوار در مناطق روستایی برای سال گذشته ۵۹ میلیون و ۲۶۴ هزار ریال بوده که رشد ۹٫۸ درصد (نه و هشت دهم درصد) نسبت به سال گذشته‌اش را نشان می‌دهد. از سوی دیگر، درآمد یک خانوار روستایی معادل ۵۲ میلیون و ۴۳۷ هزار ریال بوده که نسبت به سال قبل از آ‌ن ۸٫۳ درصد (هشت و سه دهم درصد) افزایش نشان داده است.
با این اوصاف هر خانوار شهری در سال گذشته مبلغی معادل ۵،۵۸۷،۹۹۲ ریال کسری درآمد و همچنین هر خانوار روستایی مبلغی معادل ۶،۸۲۷،۰۰۰ ریال کسری درآمد نسبت به هزینه‌هایش داشته‌اند.
۳- آیا می‌دانید نرخ رسمی بیکاری مطلق و ناقص در کشور حدود ۳۰٫۱ درصد می‌باشد؟
متأسفانه بخش عمده‌ای از بیکاران را جمعیت جوان و به خصوص تحصیلکرده کشور تشکیل می‌دهند و در این بین گروه دیگری از جوانان هم که شاغلند بعضاً در شغل‌های کاذب مشغول به کارند و یا در جایی فعالیت می‌کنندکه هیچ سنخیتی با توانایی‌ها، تحصیلات و تخصصشان ندارد یعنی نیمه‌بیکارند. (نقل از ماهنامه اقتصاد ایران، شماره ۱۴۰)
بیکاری تحصیلکردگان روز به روز وضعیت نامناسب‌تری به خود می‌گیرد و این مسئله بار بسیار سنگینی را بر دوش اقتصاد و جامعه تحمیل می‌کند.
آمار بیکاری در کشور بر حسب نوع بیکاری:
رسمی و ناقص (بهار ۸۹)
  • بیکاری رسمی:       ۱۴٫۶
  • بیکاری ناقص «زمانی» (شامل نیمه بیکاران):      ۹٫۵
  • بیکاری ناقص «مهارتی» (عمدتاً جوانان تحصیلکرده):      ۷٫۵
  • بیکاری ناقص «پنهان» (عمدتاً دولتی و شرکت‌های دولتی):      ۳٫۵
  • جمع بیکاری ناقص:      ۲۰٫۷
  • کسر می‌شود تعدیل برای دوباره شماری:      ۵٫۲
  • بیکاری کل:      ۳۰٫۱
منبع آمارها:منبع ردیف‌های ۱ و ۲ مرکز آمار ایران و سایر ردیف‌ها، برآورد ماهنامه اقتصاد ایران است.
امروزه کشورهای جهان، سرمایه‌گذاری گسترده‌ای روی قشر جوان تحصیلکرده و درحقیقت آتیه‌داران خود انجام می‌دهند، در حالی که ما بیکاری گسترده جوانان را تجربه می‌کنیم نرخ بیکاری کشورمان براساس گزارش سازمان بین‌المللی کار (ILO) در پایان سه ماهه سوم سال ۲۰۰۹ (حدود سه ماه دوم سال ۸۸) معادل ۱۱٫۹ درصد (یازده و نه دهم درصد) بوده است که این رقم اختلاف قابل ملاحظه‌ای با میانگین ۷٫۶ درصد (هفت و شش دهم درصد) بیکاری در منطقه خاورمیانه دارد. نکته آن که برآورد رسمی دولت از نرخ بیکاری در بهار ۸۹ براساس اعلام مرکز آمار ایران معادل ۱۴٫۶ درصد (چهارده و شش دهم درصد) می‌باشد حکایت از بدتر شدن اوضاع بیکاری در بازار کار ایران دارد.
دلایل بیکاری در ایران:
۱- فضای کسب و کار کشور و مشکلات کارآفرینی و کارآفرینان
۲- فقدان اقتصاد رقابتی و رقابت سالم میان شرکت‌ها و مؤسسات اقتصاد دولتی
۳- افزایش شرکت‌های دولتی، نیمه‌دولتی و شبه دولتی که فضا را برای بخش خصوصی واقعی و پویا تنگ‌تر می‌کنند.
۴- عملکرد ضعیف نظام‌های دولتی که باید حامی تولید باشند نظیر نظام بانکی و بازار سرمایه
۵- حرکت کند نوآوری، تکنولوژی و خلاقیت
۶- مشکلات مالیاتی – هم نفت و هم مالیات –
۷- صادراتی نبودن صنایع کشور
۸- قاچاق
و ده‌ها عامل دیگر که هر کدام در افزایش بیکاری نقش داشته و دارند.
۴- آیا می‌دانید دولتی که چندین برابر دولت‌های گذشته کار انجام داده است ، کمترین نرخ رشد اقتصادی، بالاترین نرخ تورم و بیشترین نرخ بیکاری (خصوصاً در سطح جوانان تحصیلکرده) را در میان کشورهای هم گروهش در منطقه دارد؟!
ایران و خاورمیانه از دیدگاه صندوق بین‌المللی پول
در خاورمیانه بزرگ (که شامل ۳۰ کشور خاورمیانه، آسیای مرکزی، قفقاز، افریقای شمالی و پاکستان می‌باشد) ایران در گروهی قرار می‌گیرد که در بردارنده ۱۲ کشور صادرکننده نفت در خاورمیانه و آفریقای شمالی است.
نرخ رشد اقتصادی: گزارش صندوق بین‌المللی پول در مجموع به وضعیت منطقه در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ وضعیت خوش‌بینانه‌ای پیش‌بینی کرده است ولی متأسفانه ایران در مقایسه با ۱۱ کشور هم گروهش (صادرکنندگان نفت در خاورمیانه و آفریقای شمالی) از وضعیت مناسبی برخوردار نیست.
براساس گزارش صندوق بین‌المللی پول، نرخ رشد ایران در سال جاری ۱٫۶ درصد (یک و شش دهم درصد) را پیش‌بینی کرده است که در مقایسه با ۱۱ کشور هم‌گروهش در کمترین نرخ رشد اقتصادی (رتبه دوازدهم) قرار دارد و در سال ۲۰۱۲ هم نرخ رشد ایران را ۳ درصد پیش‌بینی کرده است که باز هم در بین ۱۱ کشور هم گروهش رتبه آخر را به خود اختصاص داده است.
نرخ تورم: از لحاظ نرخ تورم هم ایران در میان ۱۲ کشور مذکور امسال پس از کشورهای سودان و یمن بالاترین نرخ تورم را دارد و سال آینده هم در میان کشورهای هم گروهش با بالاترین نرخ تورم رکوردار تورم خواهد بود.
نرخ بیکاری: براساس گزارش سازمان بین‌المللی کار (ILO) در پایان سه ماهه سوم سال ۲۰۰۹ (حدود سه ماهه دوم سال ۸۸) نرخ بیکاری کشورمان معادل ۱۱٫۹ درصد (یازده و نه دهم درصد) بوده است که این رقم اختلاف قابل ملاحظه‌ای یا میانگین ۷٫۶ درصدی (هفت و شش دهم درصدی) بیکاری در منطقه خاورمیانه دارد حال با نرخ بیکاری رسمی ۱۴٫۶ درصدی (چهارده و شش دهم درصدی) اعلامی مرکز آمار ایران در بهار ۱۳۸۹ در میان کشورهای منطقه چه وضعیت و رتبه‌ای را پیدا کرده است؟ فقط خدا می‌داند.
۵- آیا می‌دانید تولید و صادرات نفت ایران که تنها منبع تأمین ارز کشور است در حال کاهش و سقوط است؟
معمای ذخایر ارزی ایران
صندوق بین‌المللی پول در گزارش اخیر خود حجم ذخائر ارزی ایران در سال ۲۰۰۹ (سه ماهه سوم سال ۸۸) را ۷۵ میلیون دلار ذکر کرده است و می‌گوید که این ذخائر در سال جاری به ۸۹ میلیارد دلار می‌رسد.
با توجه به رونق بازار نفت داشتن ۷۵ یا ۸۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی برای ایران چندان افتخارآمیز نیست کما اینکه در همان گزارش حجم ذخایر ارزی الجزایر در سال ۲۰۰۹ بیش از ۱۴۹ میلیارد دلار (حدود دو برابر ایران) ذکر شده است. به علاوه همان گزارش نشان می‌دهد که ایران در همان سال (۲۰۰۹) حدود ۸۰ میلیارد دلار کالا و خدمات وارد کرده است که کل ذخائر ارزی ایران معادل واردات یک سال کشور است.
تولید نفت به عنوان تنها منبع تأمین‌کننده ذخایر ارزی ایران
گزارش صندوق بین‌المللی پول تأیید می‌کند که تولید نفت ایران در حال کاهش است چون از ۴٫۱ (چهار و یک دهم) میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۰۷ میلادی به ۳٫۷ (سه و هفت دهم) میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۰۹ کاهش یافته است و با توجه به شدت گرفتن تحریم‌های اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد و کشورهای صنعتی در زمینه‌های سرمایه‌گذاری و صدور تکنولوژی و دانش فنی (خصوصاً در صنعت نفت و گاز) به ایران توان حفاری چاه‌های جدید و تولید نفت ایران باز هم کاهش خواهد یافت.
نتیجه این وضعیت در جا زدن کاهش صادرات روزانه نفت ایران است که از ۲٫۵ (دو و نیم) میلیون بشکه در سال ۲۰۰۷ به ۲٫۱ (دو و یک دهم) میلیون بشکه در سال ۲۰۰۹ کاهش یافته است.
به پیش‌بینی صندوق صادرات نفت ایران در سال آینده میلادی (۲۰۱۱) به ۲ میلیون بشکه در روز محدود می‌شود حال آن که امارات و عراق با ۲/۲ میلیون بشکه در روز از ایران جلو می‌افتند. یعنی اگر پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول تحقق یابد ایران در سال ۲۰۱۱ بعد از عربستان، امارات و عراق به چهارمین صادرکننده اوپک سقوط خواهد کرد.
حال مسئولین کشور و دولت چگونه ادعا می‌کنند که تحریم‌ها تاکنون هیچ تأثیری بر کشور نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت؟ به عبارت دیگر، چه فاجعه اقتصادی و تولیدی دیگری باید در کشور اتفاق بیفتد که آنها را از طرح این شعارهای عوام‌فریبانه باز دارد؟ و آیا بهتر نیست از خدا شرم کرده و به سرنوشت کشور و مردمی بیندیشند که هر روز در باتلاق فقر و فساد و عقب‌ماندگی بیشتر فرو می‌روند؟
۶- آیا می‌دانید به رغم اعلام خودکفایی در مرداد ماه سال جاری واردات بنزین در شهریور نه تنها قطع نشده است بلکه نسبت به گذشته واردات بنزین ۱۰۶ میلیون دلار افزایش یافته است؟
توضیح بیشتر: مقدار واردات کالا در سال گذشته (سال ۸۸) بیش از ۵۵ میلیارد دلار و مقدار صادرات غیرنفتی ۲۱ میلیارد بوده است و در شش ماهه نخست سال جاری نیز افزایش واردات ادامه داشته و به رقم بی‌سابقه ۲۰ میلیارد دلار رسیده است به نحوی که تنها کشور در بهار سال جاری شاهد افزایش ۱۰۰ درصدی در واردات گوشی تلفن همراه بوده است. (نقل از آمار گمرک ایران)
بانک مرکزی میزان واردات سال گذشته را حدود ۱۰ درصد بیشتر و معادل ۶۱ میلیارد دلار اعلام می‌کند از جمله صادرات غیرنفتی ایران بیش از نیمی از آن اختصاص به کالاهای شبه نفتی یعنی محصولات پتروشیمی و پالایشگاهی دارد. بنابراین، بنا بر آمار رسمی، کسری بازرگانی کشور در سال گذشته ۳۵ میلیارد دلار و بنا بر ارقام واقعی حدود ۵۰ میلیارد دلار است. در میان واردات کشور ارقام اصلی اختصاص به بنزین، فولاد و گندم است و به رغم اعلام خودکفایی بنزین در مرداد ماه گذشته، واردات بنزین در شهریور نه تنها قطع نشده است بلکه نسبت به گذشته واردات بنزین ۱۰۶ میلیون دلار افزایش یافته است.
۷- آیا می‌دانید در شرایطی که بانک مرکزی روند نرخ تورم در ماه‌های اخیر را کاهشی اعلام می‌نماید، براساس اظهارات مسئولین وزارت بازرگانی و مرکز آمار ایران قیمت بسیاری از کالاها و خدمات در ماه‌های اخیر با نرخ بالایی افزایش یافته است؟
توضیح بیشتر: آقای محمد قبله معاون کالاهای مصرفی حمایت از مصرف‌کننده و تولیدکننده وزارت بازرگانی ایران افزایش قیمت برخی کالاها در بازار خرده‌فروشی‌های تهران را تأیید کرد. او گرانی روغن و شکر را ناشی از افزایش قیمت جهانی این دو کالا اعلام کرد و در عین حال از افزایش قیمت جهانی نهاده‌هایی همچون علوفه، ذرت، جو و دیگر نهاده‌های کشاورزی خبر داده است که در آینده می‌تواند قیمت محصولات کشاورزی مانند گوشت مرغ، تخم مرغ و انواع گوشت قرمز و فرآورده‌های پروتئینی را در پی داشته باشد.
گزارش هفتگی بانک مرکزی بیانگر افزایش قیمت کالاهای بیشتر در بازار است و مرکز آمار ایران نیز در شهریور ماه از رشد بیش از ۲۰ درصد اجاره‌بها در تهران در بهار سال جاری خبر داده است و نرخ برخی از کالاها که قیمت‌گذاری آن در دست دولت است نیز افزایش یافته است. از سویی قیمت بلیط هواپیما برای پروازهای داخلی از نیمه مهرماه رشد ۳۰ درصدی را تجربه کرده است که این موضوع انتظارات تورمی را در جامعه افزایش خواهد داد. از سوی دیگر، بی‌ثباتی کم‌سابقه بازار ارز در هفته‌های اخیر بازار بسیاری از کالاهای وارداتی را که به طور مستقیم با قیمت ارز ارتباط دارد را افزایش داده و یا با توقف دادوستد مواجه ساخته است از آن جمله، فعالان بازار گوشی تلفن همراه و لوازم کامپیوتری و فروشگاه‌های لوازم بهداشتی و آرایشی ترجیح داده‌اند قیمت کالاهای خود را با قیمت جدید بازار ارز قیمت‌گذاری کنند.
در شرایطی که بانک مرکزی روند نرخ تورم در ماه‌های اخیر را رو به کاهش اعلام می‌کند، مردم با تجربه روزمره‌شان چنین احساسی را ندارند و قیمت‌های خرده‌فروشی و کلی فروشی در بازار نشان‌دهنده کاهش قیمت‌ها نیست.
بنا به گفته‌های دکتر علوی استاد اقتصاد دانشگاه استکهلم سوئد کاهش تورم مستلزم چند پیش‌شرط است:
۱- بالا رفتن نرخ رشد اقتصادی
۲- کاهش نقدینگی
۳- افزایش کارآیی استفاده از منابع اقتصادی، یعنی از سرمایه، نیروی کار و تکنولوژی در اقتصاد کشور بهره‌برداری بهتر داشته باشیم.
گزارش‌های بانک مرکزی و سایر منابع آماری رسمی کشور بیانگر این است که نرخ رشد اقتصادی برای سال‌های اخیر کاهش یافته و حجم نقدینگی نیز افزایش یافته است و بهره‌وری کل عوامل تولید نیز منفی بوده است به طوری که نرخ رشد اقتصادی در سال گذشته حدود نیم درصد بوده است و پیش‌بینی می‌شود در سال جاری نرخ رشد اقتصادی منفی و یا در یک وضعیت خوش‌بینانه صفر شود.
مجله ماهنامه اقتصاد ایران رشد نقدینگی برای سال ۸۸ را ۲۳ درصد و رشد بهره‌وری کل عوامل تولید را برای سال ۸۸ را نیز منفی ۷/۰ درصد (هفت دهم) برآورد نموده است و نرخ بیکاری (براساس اعلام رسمی) در سال جاری به حدود ۱۵ درصد افزایش یافته است.
بنا به دلایل فوق کاهش نرخ تورم در کشور نه با منطق اقتصادی و نه با آنچه مردم در عمل احساس می‌کنند مطابقت ندارد و نمی‌تواند صحت داشته باشد.
۸- آیا می‌دانید ایران از نظر بالا بودن نرخ تورم در بین ۲۰ کشور منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا پس از سودان و مصر در رتبه هیجدهم قرار دارد؟
توضیح بیشتر: براساس گزارش صندوق بین‌المللی پول نرخ تورم ایران در سطحی به مراتب بالاتر از میانگین نرخ تورم در جهان (حدود ۴ درصد) و همچنین بالاتر از نرخ تورم در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست.
توضیح اینکه، در میان ۲۰ کشور منطقه، ایران در سال جاری میلادی بعد از مصر و سودان بالاترین نرخ تورم را داراست و درواقع ایران از نظر شاخص نرخ تورم هیجدهمین کشور در میان ۲۰ کشور منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست. نکته جالب توجه این است که عراق با وضعیت استثنایی (جنگ‌زدگی) و دشوارش، براساس گزارش صندوق بین‌المللی پول توانسته است نرخ تورم خودش را از ۵۳ درصد در سال ۲۰۰۶ به ۵ درصد در سال ۲۰۱۰ کاهش دهد که به مراتب از نرخ تورم ایران کمتر است.
افزایش قیمت‌ها و خدمات در ایران در آستانه اجرای احتمالی قانون هدفمند کردن یارانه‌ها که خود برنامه‌ای مبتنی بر شوک قیمتی است می تواند آینده‌ نگران‌کننده‌ای را برای جامعه ایران رقم بزند.
۹- آیا می‌دانید ایران در بین ۵۳ کشور فعال در زمینه فناوری اطلاعات روی پله ۵۳‌ام و در میان ۱۳ کشور خاورمیانه در رتبه ۱۳‌ام قرار دارد؟
توضیح بیشتر: به گزارش ایلنا حسین گروسی نماینده مجلس شورای اسلامی اعلام نموده است: رسیدن به جایگاه اول علمی و اقتصادی در منطقه (خاورمیانه و شمال آفریقا) از اهداف سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور بوده است هم‌اکنون ایران در بین ۵۳ کشور فعال در زمینه فناوری اطلاعات روی پله ۵۳ از نظر رتبه‌بندی قرار گرفته است و در ۱۳ کشور منطقه نیز جایگاه سیزدهم را دارد.
۱۰- آیا می‌دانید ۵۰ هزار میلیارد تومان از معوقات بانک‌های کشور (کسانی که از بانک‌ها وام‌های کلان گرفته‌اند و تاکنون پس نداده‌اند) تنها در اختیار ۸۴ نفر است؟
توضیح بیشتر: به گفته عزت‌اله یوسفیان عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی در جلسه شورای اداری شهرستان آمل، ۵۰ هزار میلیارد تومان معوقه بانکی کشور در اختیار ۸۴ نفر است یعنی حدود ۸۴ نفر بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان از بانک‌های کشور تسهیلات مالی گرفته‌اند و تاکنون پس نداده‌اند.
با این حال، بانک‌های دولتی (با سفارش یا بدون سفارش) به روند پرداخت تسهیلات مشکوک ادامه می‌دهند تا جایی که خباز نماینده مجلس می‌گوید این رقم (معوقات بانکی) تا پایان سال جاری به ۷۰ میلیارد دلار (۷۰ هزار میلیارد تومان) نیز می‌رسد.
الیاس نادران نماینده اصول‌گرای دیگر مجلس چندی پیش‌گفته بود در زمان روی کار آمدن رحیمی (معاون اول فعلی رئیس جمهوری) در ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، معوقات بانکی افزایش پیدا کرده است.
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، یوسفیان افزود: فردی ۱۲۰ میلیارد تومان به نظام بانکی کشور بدهکار است اما مشخص شد در نظر دارد یک بانک خصوصی دایر کند. ایشان ضمن بیان این مطلب که ظرف ۳ سال مطالبات معوق بانک‌ها از ۳ هزار میلیارد تومان به ۴۰ هزار میلیارد تومان افزایش یافته است، افزود: به اندازه یک چهارم نقدینگی کشور معوقات بانکی در کشور وجود دارد و هیچ نظام اقتصادی نمی‌تواند این بار سنگین را تحمل کند.
توضیح اینکه آمارها نشان می‌دهد که تا سال ۸۳ کل مطالبات معوقه بانکی کشور حدود ۳ هزار میلیارد تومان بوده است و از آن تاریخ به بعد طی ۳ سال (تا سال ۸۶) این حجم به ۴۰ هزار میلیارد تومان رسیده و هم‌اکنون بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان است. این در حالی است که در همین مدت (سال‌های ۸۳ الی ۸۶) حجم نقدینگی کشور به دو برابر افزایش یافته است یعنی نسبت بدهی‌های معوقه به نقدینگی بانک‌ها چند برابر است.
۱۱- آیا می‌دانید سوء‌مدیریت در کشور باعث شده است که تحریم‌ها سریع‌تر از آنچه دولت پیش‌بینی می‌کرد مؤثر واقع شده است؟
توضیح بیشتر: پس از آغاز دور جدید تحریم شورای امنیت سازمان ملل و کشورهای آمریکا و اروپایی فشارهای بانکی در سطح بین‌المللی برای محدود کردن اقدامات دولت ایران تشدید شده است به عنوان مثال؛ اخیراً بیش از ۱۴ هزار حساب بانکی مشکوک به ارتباط با ایران در اروپا شناسایی و تحت کنترل قرار گرفته‌اند که فقط ۵ هزار حساب آنها مستقر در بانک‌های آ‌لمانی هستند و به زودی برای بیش از یک‌هزار نفر از صاحبان حساب‌ها نامه اخطار فرستاده می‌شود تا در مورد موجودی و کارکردهای خود با ایران یا در ارتباط با ایران توضیح دهند.
تمامی این فشارها و سوء‌مدیریت‌ها باعث شده است که تحریم‌ها سریع‌تر از آنچه دولت ایران پیش‌بینی می‌کرد مؤثر واقع شوند به گفته منابع مطلع در جلسه‌ای اضطراری که اخیراً با حضور حسینی وزیر اقتصاد و علی‌ اکبر ولایتی (به نمایندگی از سوی آقای خامنه‌ای) برگزار شد رئیس کل بانک مرکزی وضعیت ذخیره ارزی کشور را بحرانی و ناتوانی بانک مرکزی در کنترل وضعیت مالی کشور را رسماً اعلام کرد.
در این جلسه تصمیم گرفته شد طی ۶ ماهه نیمه دوم سال جاری تا مرز ۴۰ درصد از هزینه‌های ارزی کشور کاسته شود.
نکته: چون هزینه‌های سرسام‌آور مربوط به فعالیت‌های هسته‌ای و نظامی کشور قابل کاهش نیست، مقرر گردید تا بخش‌های عمومی، خدماتی و … مشمول کاهش سهم درآمد ارزی شوند که این امر کاهش محسوس گردش ارزهای خارجی در بازار تهران و افزایش شدید قیمت ارز را در پی خواهد داشت (اقدامات اخیر دولت کاهش قیمت ارز از طریق تزریق ارز به بازار اثر کوتاه‌مدت داشته و در بلندمدت قادر به جلوگیری از اوج‌گیری قیمت ارز در برابر ریال نخواهد بود) بی‌اعتمادی مردم به سیاست‌های دولت و بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی کشور یکی از مهم‌ـرین دلایل بحران اعتبار پول ملی و افزایش قیمت ارز می‌باشد.
۱۲- آیا می‌دانید به احتمال زیاد بانک مرکزی در ایجاد شوک در بازار ارز نقش داشته است؟
توضیح بیشتر: اگرچه در ظاهر سعی شد اتفاقات کم‌اثری چون اعتصاب طلافروشان و رشد قیمت طلا در بازار جهانی را عامل شوک و جهش بی‌سابقه قیمت ارز معرفی نمایند، اما برخی شواهد حاکی از نقش بانک مرکزی در این پروژه دارد به ویژه آنکه بانک مرکزی در دو روز نخست شوک با سکوت کامل شاهد افزایش قیمت‌ها (تا حدود هر دلار ۱۲۲۰ تومان) بود و سپس با افزایش قیمت رسمی دلار به ۱۰۶۹ تومان سعی در تثبیت بازار در این قیمت دارد.
براساس شنیده‌ها با نزدیک شدن به نیمه دوم مهر و زمان واریز نقدی یارانه‌ها به حساب مردم دولت نیاز به مقادیر هنگفتی ریال دارد که یکی از راه‌های تأمین آن فروش ارز و جمع‌آوری ریال می‌باشد.
این میزان ارز در صورتی که بدون زمینه‌سازی صورت می‌گرفت موجب کاهش ارزش دلار و تأمین نشدن ریال مورد نیاز دولت می‌گردید اما با تمهیدات صورت گرفته حتی در صورت تزریق چند میلیارد دلار به بازار نیز بر اثر فضای روانی به وجود آمده نه تنها بازار این ارز را جذب می‌کند بلکه دولت از طریق فروش ارز مبالغ بیشتری ریال جمع‌آوری می‌کند.
ضمن اینکه چند روز قبل یکی از نمایندگان مجلس اعلام کرد که دولت بخشی از مبلغ ۲۰ هزار میلیارد تومان درآمد ناشی از حذف یارانه‌ها را قبل از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها از طریق دیگر کسب نموده است.
ادامه مطلب

اولين شماره الكترونيكي روزنامه اعتمادملي» روزنامه «اعتماد ملي» هم آمد

آمدیم؛ برای آگاهی

در شرایطی که رسانه های رسمی منتقد دولت یا به بند توقیف کشیده شده اند یا زیر تیغ تیز سانسور، ناچارند از بیان بخش عمده ای از وقایع و ظلم ها و ستم ها خودداری کنند، و در شرایطی که رسانه های دولتی و حاکمیتی با تمام توان و بودجه های کلان از بیت المال در جهت دروغ پراکنی و سرپوش گذاشتن بر واقعیت های جامعه و ضعف های دولت مستقر عمل می کنند، با رسالت آگاهی رسانی جمعی و با این امید به میدان اطلاع رسانی بازگشتیم که در میان آماج دروغ های حاکمیتی، یکی از راه های آگاهی بیشتر مردم برای انتخاب صحیح و گام برداشتن در مسیری باشیم که بر پایه آگاهی نیز شکل گرفته است.

توقیف روزنامه اعتمادملی تنها و تنها به دلیل بیان بخشی از واقعیات، دلیل بر آن نشد که در مسیر خود و از رسالت آگاه سازیمان دست بکشیم و نظاره گر ظلم مضاعفی باشیم که بر مردم می رود.

امید داریم که در سیاهه دروغ و دورویی و در شرایطی که مشکلات اقتصادی کمر مردم را خموده و مسئولان دولتی از پیروزی های خیالی خود سخن می گویند و در زمانی که زندان ها از بهترین مردان و زنان و دانشجویان وطن دوست پر شده است و رییس دولت مستقر، ایران را آزادترین کشور دنیا خطاب می کند، همراه و در کنار دیگر دوستان، در مسیری اطلاع رسانی عمومی گام برداریم.

در این راه سبز، روزنامه تک صفحه ای اعتمادملی نیاز به همراهی و کمک “شهروند خبرنگاران سبز” در همفکری و انتقاد، برای ارتقای کیفی این رسانه، و همچنین تکثیر و توزیع آن در سطح جامعه دارد.”

براي دریافت فايل pdf روي تصوير زير كليك كنيد
پی دی اف (478 کیلو بایت)

لينك دانلود مستقيم فايل تصويري jpg: "اينجا" حجم 629 كيلوبايت

ادامه مطلب

۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

نوری زاد:در دل گریستم که اوضاع قضاوت در این ملک، به کجا انجامیده است؟!

بح روز شنبه ۱۵/۸/۸۹ ، همچنان از عفونت شدید در ناحیه فک و دندان های خود در رنج بودم که ماموری آمد و گفت: آماده شوید باید برویم دادسرا. با وجود اینکه به خود قبولانده ام انتظاری جز از هر آنچه روی می دهد، نداشته باشم، اما نمی دانم چرا یک گرایش کورسو مانندی از دوردست های ذهنم خودی نشانم داد و به من گفت: احتمالا بعد از نگارش سه نامه ی رسمی به دادستان و رئیس زندان مبنی بر عفونت شدید در ناحیه ی فک و دندانها، و ارجاع آن بزرگواران به نظر مکتوب پزشک متخصص زندان اوین، می خواهند مرا برای مداوا به جایی بفرستند.

این گمان کورسو مانند، از سلول تا دفتر قاضی، که راهی طولانی نبود و من و مامور همراهم، پیاده آن را طی می کردیم، هر از چندی سر بر می آورد و خودی نشان می داد.که یعنی: زیاد بدبین نباش!می بینی به نامه های تو،گر چه دیر، اما به هر حال پاسخ گفتند.چرا که آنها،هرکس که باشند،انسان اند.سن و سالی پشت سر گزارده اند. درد کشیده اند. حالا نه اگر درد مردم را، اما درد دندان که تجربه کرده اند. حالا عفونت شدید نداشته اند که نداشه اند! این گمان خوب،تا دادسرا نیز با من بود. و حتی تا لحظه ای که او دست به پوشه ای برد و برگه ای را بیرون کشید و به مطالعه ی سطحی آن پرداخت.همان مترسک درون،باز برآمد و به من گفت این برگه ای که در دست جناب قاضی است، احتمالا نظر جناب دادستان یا ریاست زندان است.

که فلانی، ببین ما چه اندازه به فکر تو و امثال تو هستیم؟ صورتت عفونت شدید دارد؟ بفرما، این هم موافقت نامه ی بزرگان دستگاه قضا، برو خودت را معالجه کن! منتها به همین شرطی که خودت در نامه هایت آورده ای! با هزینه شخصی ! همه ی عمر این گمان مترسکی من، سه ثانیه بیش به درازا نیانجامید. جناب قاضی، برگه ی از پیش نوشته شده را به دست من داد و گفت: شما در نامه ی آخرت به رهبری، به ماموران وزارت اطلاعات توهین کرده ای. اداره کل حقوقی وزارت اطلاعات از شما شکایت کرده است. اگر پاسخی دارید بنویسید. برگه را گرفتم و به دستخط جناب قاضی نگاه کردم. بله، او، پیش از ورود من، و تحت یک پرسش، مسئله توهین مرا مطرح کرده و از من خواسته است تا پاسخ بگویم. خودکاری گرفتم و نوشتم: ماموران وزارت اطلاعات در روزهای بازداشت، هم مرا کتک زده اند و هم به ناموس و خانواده ام فحش داده اند. این رفتار هیولاگون ماموران وزارت اطلاعات، در مورد آقایان سید مصطفی تاجزاده، عبدالله مومنی، حمزه کرمی، محمدرضا رجبی، و بسیاری دیگر نیز صورت پذیرفته است. هم کتک زده اند، هم فحش های ناموسی داده اند، و هم کله ی بعضی را در کاسه ی مستراح فرو برده اند.

خوب، این از سوال اول.برگه را به دست قاضی محترم دادم. مطالعه نکرده پرسش دوم را نوشت و به دستم داد. برگه را گرفتم. اطمینان دارم اگر همه ی حقوقدانان و قاضیان و وکلای ایران و جهان دست به دست هم بدهند، نمی توانند سوال دوم را که سوال پایانی جناب قاضی نیز بود، حدس بزنند. و اما پرسش دوم: ”اتهام شما از نظر من محرز است. آخرین دفاع خود را بنویسید”. به قاضی گفتم: یعنی شما با این سرعت، به احراز جرم و خطای من پی بردید؟ گفت: بله. در پاسخ به پرسش دوم، و به عنوان آخرین دفاع، فقط یک خط نوشتم:” به امید روزی که آن عده از ماموران خطاکار و فحاش و بزن بهادر و شکنجه گر وزارت اطلاعات، در پیشگاه عدل خدا و مردم، پاسخگوی رفتار شنیع خود باشند. والسلام علی من التبع الهدی”.

به جناب قاضی گفتم: تمام است؟ گفت: تمام است. می توانید بروید. به قاضی که نامش محبی بود گفتم: می دانید اجداد شما، آنگاه که شهرت “محبی” را برای خود برگزیدند، اراده شان، ابراز ارادت به اهل بیت پیامبر اکرم بوده است؟ متاسفانه، شما امروز، به جای ابراز ارادت به پیشگاه عدلی که تاکید و توصیه ی بنیادین آنان است، سر به ارادت دیگرانی فرو برده اید که نسبتی با عدل ندارند. ا

ین گفتم و از اتاق او بیرون زدم. در راه بازگشت، مامور همراه من که از این همه شتاب تعجب کرده بود گفت: من هر وقت یکی را به اینجا می برم، حداقل سه چهار ساعتی معطل می شوم. به او گفتم: بی دلیل نیست که بزرگان دینی ما به قاضیان توصیه کرده اند که کفش تنگ نپوشند، به هنگام خشم قضاوت نکنند، واگر کم حوصله و از چیزی ناراحت اند، از قضاوت پرهیز کنند. حتی بزرگان دینی ما گفته اند اگر یک قاضی به تنگ افتاد، یعنی نیاز مبرمش بود که به مستراح برود و قضای حاجت کند، در همان حالت تنگ و فشار، دست به کار قضاوت نبرد.

مامور همراه من چیزی نگفت، من اما در دل گریستم. که اوضاع قضاوت در این ملک، به کجا انجامیده است که سایه ی مخوف ماموران وزارت اطلاعات، یک قاضی بخت برگشته را چنان مرعوب خود می سازد که با چشمان بسته به اجابت دستورالعمل آنان شتاب می کند. گویا در همان مسیر رفتن، طی دو پرسش برق آسا، سر و ته قضیه را به هم آورده است و در پاسخ به “چرا” ی متهم مبهوت، می گوید: ”برو کنار من باید خودم را به دستشویی برسانم!”
ادامه مطلب

مصطفی تاج زاده: افسانه انقلاب مخملی، پوششی برای کودتای انتخاباتی بود >>در نظام ولایی تنها یک صدا باید شنیده شود!

شنیده ام در آزادترین کشورهای دنیا که مسئولانش اخیراً به نقض حقوق شهروندان کشورهای غربی و فیلترینگ سایت ها در آمریکا رسماً اعتراض می کنند، سایت مؤسسه باران و نیز سایت شخصی رئیس جمهور سابق کشورمان را که دوبار با آرای بیش از ۲۰ میلیون انتخاب شده است، فیلتر کرده اند. این اقدام ضمن آن که تأسف برانگیز است، تعجب آور نیست چرا که وقتی رسماً و عملاً نظام اسلامی را ولایی و تک حزبی می خوانیم و منظور ما جز حزب پادگانی و حضور گسترده نظامیان در عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی نیست و هنگامی که حتی در انحلال یک دانشگاه روش و منش نظامی ما حرف اول را می زند و تعطیلی آن را هم چون «اتاق فکر و فرمان ارتش دشمن» به شمار می آوریم که لازم است در یک عملیات رزمی شبانه به تسخیر نیروهای گوش به فرمان ما درآید، در چنین شرایطی فیلترینگ هیچ سایتی و انحلال هیچ حزب و تشکل و نهادی و بازداشت هیچ شهروندی و سرکوب هیچ اجتماع مسالمت آمیز مردمی تعجب آور نخواهد بود.

در نظام ولایی تنها یک صدا باید شنیده شود. تعجب آور آن است که در عصر اینترنت و ماهواره و دموکراسی و در زمانه ای که حتی کودکان دبستانی نیز نسبت به رفتار دیکتاتورمنش ما از صدر تا ذیل حساسیت نشان می دهند، عده ای به فکر بازتولید مناسبات آمرانه و خشن و سرکوبگرانه افتاده اند. اکنون فرض کنیم ما بتوانیم همه سایت های منتقد را فیلتر و همه روزنامه های کشور را توقیف و سانسور و همه منتقدان را بازداشت و از انتشار آمار اقتصادی کشور جلوگیری کنیم، آیا در آن صورت با موج نارضایتی رو به گسترش ناشی از بی کفایتی ها، ندانم کاری ها، قوم و خویش سالاری ها، آقازاده سالاری ها و فسادهای حکومتی مواجه نخواهیم بود؟ مگر مشکلات مردم مانند گرانی و بیکاری و ناامیدی نسبت به آینده امری کاذب یا برآمده از تبلیغات سوء منتقدان و مخالفان است که با سانسور بتوان آن ها را خنثی کرد؟

آیا مردم با انتشار آمار یا مطالعه مطالب نشریات منتقدان متوجه می شوند که اوضاع اقتصادی کشور بد است؟ وقتی خود مدیران نمی دانند که تا هفته آینده قرار است کدام گام را برای اجرای بزرگترین و مهم ترین طرح اقتصادی کشور بردارند، سانسور و سرکوب منتقدان چه مشکلی را حل می کند وقتی جناح حاکم سعی در ترویج پیامدهای بسیار گسترده مشکلات اقتصادی در زندگی شهروندان بویژه قشرهای مستضعف و محروم دارد و می تواند بخش قابل توجهی از آنان را از هستی ساقط کند اما در عین حال خود اختلاف نظر دارند و به گونه ای سخن می گویند که گویی از هم اکنون می دانند اقداماتشان ناموفق خواهد بود. آیا ممیزی وبگیر و ببند می تواند مانع آشکار شدن ندانم کاری های مدیریتی و اختلاف نظرها در عالی ترین سطوح حاکمیت شود؟ آیا مردم به علت فعالیت سایت باران متوجه شده اند که مدیران کنونی بیش از آن که به فکر اجرای درست طرح حذف یارانه ها باشند تا جراحی کنونی اقتصادی قشرهای کمتری را زیر چرخ های خود له کند، به فکر انتخابات ریاست جمهوری آینده هستند و از هم اکنون برای هم خط و نشان می کشند!

جالب آن که با وجود شعار همیشگی جناح اصولگرا که ما نمی گذاریم مشروطه تکرار شود و روحانیت پل پیروزی جماعتی قرار گیرد که پس از کسب قدرت آن را خراب کنند، ناگهان بخشی از اصول گراها که به خود آمده و می بینند که ای دل غافل چه کلاه بزرگی برسرشان رفته است! عده ای که در جلسات خصوصی می گویند ریشه مشکلات کشور روحانیت است، از دوش اصولگراها بالا رفته اند، اکنون بی اعتنا به روحانیت و مرجعیت درصدد تخریب یاران قدیم برآمده اند و قصد دارند در انتخابات آتی متحدان امروز خود را حذف کنند. متأسفم که ضدیت کور با اصلاحات و اصلاح طلبان و سبزها جایی برای مشاهده روند تمرکز قدرت و به حکومت رسیدن کسانی باقی نگذاشته است که هیچ نهاد مستقلی را چه دانشگاه باشد چه حوزه و چه احزاب باشند و چه تشکل های مستقل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی از هر دسته و گروه را برنمی تابند. تعجب آمیز فیلترینگ سایت آقای خاتمی نیست، چرا که تک صدایی چنین اقتضائی دارد. تعجب از افکار اصول گرایانی است که با حمایت خود پل پیروزی کسانی شدند که برخلاف شعارهای عوام فریبانه قبلی خود، اکنون عذر تقصیر به پیشگاه کورش هخامنشی می برند.

کورش بزرگ که موجب اعتلای ایران بود و این ها با عملکرد خود باعث نابودی ایران هستند. این ها اکنون برخلاف تبلیغات رسمی و شبانه روزی متحدان اصولگرای خود، مدعی اند که شعارهای اسلام فقاهتی و نگاه سنتی به مسائل فرهنگی و اجتماعی پاسخ گوی نیازهای جامعه جوان و تحول خواه ایرانی نیست. روشن است که مشکلات جامعه ایرانی، چفیه نداشتن مجسمه کورش و سخن گفتن از مکتب ایرانی نیست. مشکل آن است که عده ای یک بار دیگر به جنگ دموکراسی و حقوق مدنی و سیاسی شهروندان رفته اند و با این گونه اقدامات می خواهند عدم کفایت خود را در اداره کشور، آن هم در زمان کسب درآمدهای افسانه ای نفت در ایران و جهش بزرگ اقتصادی برخی کشورهای همسایه، تحت الشعاع قرار دهند.

امیدوارم همه اصول گراها مانند سایر اقشار ملت متوجه شده باشند که افسانه انقلاب مخملی صرفاً بهانه و پوششی بود برای پنهان کردن کودتای انتخاباتی و تک صدایی شدن جامعه و بنابراین نباید در برابر این روند، سکوت کنند. حتی اگر فقط به فکر آینده خودشان باشند و دردهای کشور و مردم را به حساب نیاورند. من یک بار دیگر توجه آنان را به این نکته جلب می کنم که باوجود اتهامات فراوانی که متوجه اصلاح طلبان و سبزها کرده و می کنند، یک سال و نیم پس از بازداشت های غیرقانونی فعالان ستادهای انتخاباتی رقیب آقای احمدی نژاد و پس از ضرب و شتم و ها و انفرادی های طولانی مدت و باوجود اعترافات ساختگی که البته یکی پس از دیگری نمایشی بودن آن ها افشا شد، مقامات نظامی و امنیتی مسئول پروژه سرکوب به رغم همه ادعاها و اتهامات از ارائه حتی یک مدرک برای اثبات فساد مالی، اخلاقی و اتهامات سیاسی کسانی که اینک دربند و زندان گرفتارند، عاجزند. به همین دلیل اعلام می کنند که در آینده معلوم خواهد شد که این ها چه کرده اند و به کجا وصل بوده اند!آنان خود بهتر از هر کس می دانند که سندی در دست ندارند زیرا اساساً هیچ گونه ارتباط و طرح خائنانه ای وجود نداشته است.

اگر کودتاگران حتی یک مورد سند قابل اثبات ادعاهایشان را داشتند، دست مایه ای برای برنامه های شبانه روزی رسانه میلی می شد. به هر حال تأکید می کنم آنان هرچند به ما اتهام می زنند و فرصت پاسخ گویی را از ما سلب کنند، خود نمی توانند پاسخ گوی کودتای انتخاباتی ۸۸ و سرکوب های بعدی آن باشند. اگر ملت ایران به توپ بستن مجلس را در عصر مشروطه فراموش می کرد، حزب پادگانی نیز می توانست امیدوار باشد که ایرانیان کشتار سال ۸۸ را فراموش خواهند کرد. مگر فاجعه ۱۸ تیر ۷۸ از یادها رفته که حمله به کوی دانشگاه در سال ۸۸ و جنایات عاشورای آن سال از یاد مردم برود؟ مگر آنان در تبلیغات صداوسیما معترضان خیابانی را اراذل و اوباش نخواندند و مگر پس از شهادت بهترین جوانان وطن در شکنجه گاه کهریزک مجبور نشدند آنان را رسماً شهید بخوانند و به حساب بیاورند؟

آیا همین مسئله به تنهایی کافی نیست تا حقانیت و نیز اقتدار جنبش فراگیر سبز را ثابت کند؟ که مُهر رسوایی را نه سال ها بعد و پس ازشکست روش های غیردموکراتیک اقتدارگراها که در همان عصر سانسور مطلق و مجیزگویی افراطی بر پیشانی آنان زده است؟ امیدوارم همه از حوادث یک سال گذشته درس عبرت گرفته با رعایت حقوق مردم امکان ایجاد فضایی آزاد و مدنی را فراهم کنند تا همگان با فعالیت و رقابت سالم سیاسی و اجتماعی بتوانند این مرحله سخت تاریخی را در سطح ملی و منطقه ای پشت سر بگذارند.
ادامه مطلب

قیمت ها "محرمانه" بالا می روند>>قیمت برنج، قند و شکر، لبنیات و حبوبات، همچنان رو به‌افزایش است

در دو هفته گذشته قیمت برنج داخلی و قند و شکر افزایشی، قیمت گوشت قرمز ثابت و قیمت حبوبات همچنان سیر صعودی داشته است.

قیمت برنج داخلی که تا پیش از این بین ۲۸۰۰ تا ۳۳۰۰ تومان بود، در حال حاضر به قیمت ۳۲۰۰ تا ۳۶۰۰تومان در سطح شهر عرضه می‌شود.

بنابراین گزارش، قیمت برخی محصولات لبنیاتی در برخی برندها علی‌رغم اولتیماتوم وزارت بازرگانی هنوز به حالت قبل برنگشته است. همچنین قیمت آبمیوه‌های یک لیتری تکدانه نیز با افزایش ۱۰ درصدی مواجه شده است.

قیمت قند و شکر نیز نسبت به یک ماه گذشته افزایش ۱۰ درصدی داشته است. بر اساس این
قیمت برنج داخلی که تا پیش از این بین ۲۸۰۰ تا ۳۳۰۰ تومان بود، در حال حاضر به قیمت ۳۲۰۰ تا ۳۶۰۰تومان در سطح شهر عرضه می‌شود.
گزارش، تا یک ماه پیش قیمت هر کیلوگرم قند ۱۳۵۰ تومان و قیمت هر کیلو گرم شکر ۱۱۵۰تومان بود که امروز این دو کالای استراتژیک به قیمت های ۱۶۰۰ و ۱۵۰۰ تومان در هر کیلوگرم عرضه می‌شود.

بنابراین گزارش افزایش قیمت حبوبات همچنان سیر صعودی دارد و نسبت به هفته قبل، ماه قبل و سال قبل شاهد افزایش قیمت تدریجی کالاها هستیم. در حال حاضر در بازار تهران قیمت هر کیلو گرم نخود ۱۸۵۰ تا ۲۰۰۰ تومان، هر کیلوگرم عدس ۲۱۵۰ تا ۲۲۵۰ تومان، هر کیلوگرم لوبیا قرمز ۲۶۰۰ تا ۲۸۰۰ تومان و هر کیلوگرم عدس۲۵۰۰ تا ۲۶۰۰ تومان است .

فعالان خرده فروشی های سطح شهر اعلام کردند که شرکت های تولیدی در حال حاضر اقدام به افزایش قیمت تدریجی در محصولات خود کرده اند به نحوی که این افزایش قیمت در کوتاه مدت محسوس نیست ولی به مرور زمان و در یک پروسه ۶ ماهه به رقم قابل توجه ای می رسد.

همچنین علی رغم ادعای وزارت بازرگانی در زمینه کنترل بازار گوشت قرمز، همانطور که پیش‌بینی می‌شد، قیمت این کالای استراتژیک کاهش پیدا نکرده و همچنان به قیمت هر کیلوگرم ۱۷۵۰۰ تا ۱۸۵۰۰ تومان عرضه می‌شود. همچنین قیمت هر کیلوگرم گوشت مرغ نیز از مرز ۳۰۰۰ تومان عبور کرده است.
ادامه مطلب

۱۳۸۹ آبان ۱۸, سه‌شنبه

مشایی: تعظیم به پرچم ایران تعظیم به خداوند متعال است


رئيس دفتر محمود احمدی نژاد با بیان اینکه " معرفت به وطن در احترام به پرچم تجلي مي‌يابد"، اظهارعقیده کرد:" تعظيم به پرچم يعني تعظيم به نعمت الهي؛ يعني تعظيم به انسان و در نهايت تعظيم به خداوند متعال".
خبرگزاري فارس به نقل از دفتر امور رسانه‌هاي رياست جمهوري نوشت، اسفنديار رحيم‌مشايي در مراسم پاياني پنجمين دوره طرح ملي ايران؛ مرز پرگهر ‌عشق به وطن را از نگاه علم و معرفت معنا كرد و از همگان خواست ايران را با همه خاطرات تلخ و شيرينش، ميراثش، تجاربش، جغرافيايش و مردان و زنانش بشناسند..
وی ادعا کرد:" معرفت به وطن در احترام به پرچم تجلي مي‌يابد و تعظيم به پرچم يعني تعظيم به نعمت الهي؛ يعني تعظيم به انسان و در نهايت تعظيم به خداوند متعال".
رحيم‌مشايي در ادامه سخنانش شرط عشق‌ورزي به وطن را در محبت و دوستي آحاد مردم به يكديگر دانست و اضافه کرد:" بايد ايران را به هزاران دليل دوست داشته باشيم تا وجودمان از نام اين سرزمين پرگهر سيراب شود."
اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدی نژاد، هم اکنون دارای ١٨ پست و عنوان دولتی است که سخنانش غالبا مورد انتقاد و حملات اصولگرایان قرار گرفته است.
تا کنون محمود احمدی نژاد بارها در برابر انتقادات، حملات و نامه نگاری های نمایندگان اصولگرا، مراجع، روحانیون، مقامات و حتی رهبری از حضور و اظهارات رحیم مشایی دفاع  ومواضع وی را مورد تایید قرار داده است که آخرین مورد، اظهارات وی در مورد مکتب ایرانی بوده است.

ادامه مطلب

مجروحین پس از انتخابات: زخمی شده ایم اما مجبور به سکوتیم

مهدی کیان ساداتی که روز 25 خرداد در میدان آزادی از ناحیه کتف گلوله خورده بود در مصاحبه با "روز" از چگونگی زخمی شدن و مشکلاتی می گوید که بعد از گلوله خوردن او را ناچاربه ترک کشور کرده است. خانواده دو تن دیگر از زخمی های بعد از انتخابات هم که همچنان در ایران به سر می برند با "روز" از وضعیت فرزندان خود سخن گفته اند.

با گذشت بیش از 17 ماه از انتخابات ریاست جمهوری ایران، هیچ آماری از کسانی که در این وقایع به انواع مختلف زخمی شدند وجود ندارد و خانواده های مجروحان بعد از انتخابات هم همچنان سکوت کرده اند.سکوتی که به گفته آنان ناشی از هراسی است که نسبت به سرنوشت فرزندان مجروح خود دارند. "روز" در مصاحبه با خانواده دو تن از مجروحانی که همچنان در ایران به سر می برند آخرین وضعیت آنها را جویا شده است.
فرزان، دانشجوی 24 ساله ای است که روز 25 خردادمورد اصابت گلوله قرار گرفت. برادر او به "روز" می گوید: فرزان از ناحیه پا و از قسمت ران و لگن گلوله خورده و تاکنون 6 عمل جراحی انجام داده و به گفته دکترش باید سه تا 4 جراحی دیگر انجام دهد.
او می افزاید: روز 25 خرداد که برادرم گلوله خورد او را به بیمارستان منتقل کرده بودند و 15 روز در کما بود اما خوشبختانه از کما خارج شد و الان هم وضعیت بدی ندارد هرچنداز طول درمان و این همه جراحی خسته است؛ضمن اینکه جراحی های دیگری نیز در پیش دارد. از طرفی می ترسد وضعیت اش بدتر از وضع فعلی شود ولذا سکوت کرده است.
برادر فرزان می گوید خانواده او شکایت کرده و خواهان معرفی فردی شده اند که به او تیراندازی کرده اما: "متاسفانه تاکنون هیچ جوابی نگرفته ایم. ابتدا به شدت می ترسیدیم شکایت کنیم؛ یعنی سعی میکردیم مخفی بماند و اصلا کسی نفهمد که فرزان گلوله خورده. می ترسیدیم او را بازداشت کنند اما به مرور و بعد از مشورت هایی که کردیم رفتیم و شکایت کردیم. پی گیری هم میکنیم اما خب تا به حال هیچ جوابی نداده اند. خانواده های دیگر هم وضعیتی مثل ما دارند. البته اکثر آنها شکایت هم نکرده اند و حتی سعی میکنند کسی نفهمد که بچه شان گلوله خورده است چون می ترسند و حق هم دارند. ما هم که شکایت کردیم به جایی نرسیده ایم. فعلا تنها نگران برادرم هستیم و به این فکر میکنیم که آیا او روزی خواهد توانست روی پایش بایستد؟"
مریم، دیگر زخمی وقایع بعد از انتخابات است که روز 30 خرداد از ناحیه شکم گلوله خورده و بخشی از روده اش آسیب شدید دیده است. مادر او نیز به "روز" می گوید که سکوت کرده ایم تا بتوانیم در آرامش، درمان دخترم را ادامه دهیم. مریم بعد از اصابت گلوله دچار شوک شده و لکنت زبان شدیدی دارد.
او می افزاید: ما دو هفته تمام دنبال مریم می گشتیم؛ همه جا رفتیم کلانتری، آگاهی، بیمارستان ها، سردخانه ها و هر جایی که می توانستیم اما خبری نبود تا اینکه فردی زنگ زد و گفت پرستار بیمارستان رسول اکرم است و دخترم در این بیمارستان بستری است. قبلا هم به این بیمارستان رفته بودیم اما اسم مریم نبود، باز رفتیم و مریم را یافتیم اما دچار شوک بود و حرف نمیزد.45 روز تمام حرف نزد.الان هم کم کم اما با لکنت شدید حرف میزند.
می پرسم آیا مشکلی از سوی نهادهای امنیتی برای خانواده او پیش آمده؟ مادر مریم جواب میدهد: در بیمارستان تعهد گرفتند و برگه ای امضا کردیم که در اثر تصادف، زخمی شده است. بعد هم پدر مریم را احضار کردند و او هم گفت که که فقط میخواهیم دخترمان معالجه شود و حرفی نمی زنیم و.... شکایت هم نکردیم. اصلا دنبال آن هم نیستیم؛ فوقش می خواهند دیه ای بدهند به چه دردمان میخورد؟ دختر من فقط 19 سال دارد و او را به این روز انداخته اند، شکایت کنم که چی بشود؟ درد دخترم کم می شود؟ ما میخواهیم فقط در آرامش به درمان او بپردازیم. هیچ چیزی هم از کسی نمیخواهیم. وقتی برای یک اعتراض ساده چنین می کنند ما دیگر چه می توانیم بخواهیم؟

با گلوله در کتف تا ترکیه
مهدی کیان ساداتی که با گلوله ای در کتف تا ترکیه فرار کرده و در این کشور تحت عمل جراحی قرار گرفته از معترضان به انتخابات مخدوش 22 خرداد سال گذشته است. با او در شرایطی به گفتگو نشسته ام که چند روز دیگر به امریکا خواهد رفت اما نگران خانواده اش در ایران است.
مصاحبه با وی در پی می آید.

آقای ساداتی شما کجا و چگونه زخمی شدید؟
من روز 25 خرداد در آزادی گلوله خوردم. راهپیمایی بزرگ سکوت در حال پایان یافتن بود که صدای تیراندازی شنیدیم و رفتیم ببینیم چه اتفاقی افتاده که من نیز از ناحیه کتف گلوله خوردم. در اصل در حال فرار بودم که احساس کردم ضربه محکمی به کتفم وارد شد. اول گمان کردم پاره آجری زده اند اما درد وحشتناک بود و مرا به سمت پایین می کشید. یک نفراز پشت من فریاد زد گلوله خورده ای و....

آن روز وضعیت به چه گونه ای بود؟
من به اتفاق دوستانم برای اعتراض رفته بودیم؛ مثل خیلی از مردم دیگر. راهپیمایی رو به اتمام بود که یکباره از ضلع شمالی میدان آزادی صدای تیراندازی آمد؛ هرگز تصور نمیکردیم که به روی مردم شلیک کرده باشند. از سر کنجکاوی رفتیم همان سمت.اولین چیزی که دیدم چند موتور بسیجی در حال سوختن بود. نمیدانم مردم آتش زده بودند یا خود بسیجی ها ولی داشت می سوخت و یک جورهایی هم قضیه مصنوعی به نظر می رسید. در اصل راهپیمایی اینقدر خوب و مسالمت آمیز بود و قرار بود خوب تمام شود که اگر آن مشکلات پیش نمی آمد قطعا روزهای بعد در حجم گسترده تری ادامه می یافت. همین طور مبهوت جلو می رفتیم که یکباره یک نفر دقیقا دو متری من از ناحیه گردن گلوله خورد و افتاد. خواستیم به سمتش برویم نشد؛ می خواستیم جنازه را برداریم اما موفق نشدیم. یک نفر دیگر از ناحیه سینه گلوله خورد و افتاد و مردم روی دست او را بردند. دو نفر دیگر گلوله خورده و روی زمین بودند. در خود میدان هم یک ماشین و یک اتوبوس را آتش زده بودند و همه جا دود بود. شعارها بالاتر گرفت و ما هم خشمگین و حیرت زده شعار میدادیم. تیراندازی زیادتر شد و من در حال فرار بودم که از پشت گلوله خوردم. قدرت راه رفتن نداشتم و دوستانم سعی میکردند مرا با خود بکشند. به هر ترتیبی بود توانستیم از آنجا فرار کنیم.

بعد چه کردید؟ یعنی اولین کاری که بعد از اصابت گلوله و فرار از آن منطقه کردید چه بود؟
افتادم اما مردم خیلی کمک میکردند؛ مدام می گفتند نترس نترس و من هم شوکه بودم هم به شت عصبی بودم. در اصل زمانی گلوله خوردم که دیگر دنبال مردم میکردند و می زدند. عین صحنه جنگ بود. آنها میزدند و مردم سعی میکردند کسانی را که گلوله خورده اند به عقب ببرند؛ کاری هم از دستشان ساخته نبود؛ نهایت این بود که آبی می دادند. اصلا برنامه ای نبود؛ کسی تصور هم نمیکرد چنین اتفاقی بیفتد یک شوری بود که سرکوب شد. به من هم خیلی کمک کردند تا به خانه رسیدیم.در خانه دوستان با تهیه اسپری بی حسی، بتادین، پنس و... سعی کردند گلوله را خارج کنند. از درد نعره می کشیدم نشد و وضعیت ام بدتر شد. به بیمارستانی رفتیم که یک آشنایی داشتیم؛ کمک کرد.دکتر خیلی خوبی بود و از کتفم عکس گرفتند. می گفت باید بستری شوی اما ما می ترسیدیم روی تخت دراز کشیده بودم و مسکن زده بودند. به همه هم گفته می شد که من سنگ کلیه دارم اما یکباره گفتند ماموران آمده اند و بیماران را چک میکنند ما عکس را از دکتر گرفتیم و فرار کردیم. بعد از طریق یکی از آشنایان به مطب دکتری رفتیم و قرار شد در مطب گلوله را خارج کند. دو روز پی در پی تلاش کرد با آمپول بی حسی اینکار را بکند اما نشد؛ در آخر گفت که باید در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار بگیری.

چرا از رفتن به بیمارستان خوداری میکردید؟ از چه می ترسیدید؟
وحشتناک بود؛ هم دردی که داشتم هم ترسی که داشتم. در اصل ترسم بر دردم غلبه داشت. می ترسیدم بازداشت شوم. شانس بیمارستان رفتن داشتم امانمیدانستم چه اتفاقی خواهد افتاد. روزی که گلوله خوردم خیلی ها زخمی شدند. من خودم چند نفر را دیدم. یکی را دیدم که دقیقا نزدیک خود من از گردن گلوله خورد و جان داد، یکی دیگر از پا گلوله خورد و افتاد چند آمبولانس آمده بود و زخمی ها و کشته ها را سوار این آمبولانس ها میکردند. خیلی از زخمی ها حاضر نمی شدند سوار شوند. می ترسیدند؛ خود من هم همین طور. پرستار یا دکتری بود که تشخیص درست ندادم اما گفت بیا سوار شو قول میدهم درمانت کنیم و اتفاقی هم نمی افتد؛ اما ترسیدم و نرفتم و خدا را شکر که نکردم. بعد هم که بیمارستان طالقانی رفتم و یکهو گفتند ماموران امده اند و بیمارها را چک میکنند، از ترس به کمک دوستانم فرار کردم. در اصل برای درمان اقدام کردم اما ترس باعث می شد نتوانم. در مطب هم که دکتر آدم مطمئنی بود، خیلی هم تلاش کرد اما خب نتوانست گلوله را خارج کند و من با آن گلوله به ترکیه آمدم و اینجا گلوله را از بدنم خارج کردند.

از چه می ترسیدید؟
ترس از بازداشت شدن، از شکنجه شدن، از اینکه چی پیش خواهد آمد؛ از اینکه می میرم یا زنده می مانم هزار جور فکر به ذهنم خطور میکرد. به مرور قضایای کهریزک را شنیدیم و آمار کشته شدگان و زندانیان و تجاوز و.... همه باعث وحشت ام شد اصلا احساس امنیت نداشتم و فکر میکردم اگر بفهمند که من گلوله خورده ام بازداشت ام خواهند کرد.

در این مدتی که ایران بودید چه وضعیتی داشتید؟ چکار میکردید؟
درگیر کتفم بودم؛ مدام پیش دکتر در مطب می رفتم و پانسمان میکرد و پانسمان عوض میکرد. روزی که سعی کرد گلوله را دربیاورد و موفق نشد 12 بخیه به محلی که گلوله خورده، زده بود. خیلی می ترسیدم چون می گفتند که گلوله به دلیل جریان خون به سمت قلب حرکت میکند و از طرفی می گفتند ممکن است عفونت کند و.... هرچند دکتر می گفت چون گلوله موقع شلیک داغ است عفونت نمیکند. اما خب می ترسیدم. از فضا دور شده بودم و درگیر خودم بودم. حتی یادم نیست قضیه ندا آقا سلطان را چه موقعی فهمیدم. اما با آن حالت به بهشت زهرا رفتم، نماز جمعه سبز را هم شرکت کردم شاید باور نکنید اما نمیدانم چرا با آن دست چلاق رفتم نماز جمعه یا بهشت زهرا. با موبایلم داشتم در بهشت زهرا فیلم می گرفتم که یک لباس شخصی حمله کرد چند نفر کمک کردند و یادمست که دوستم فریاد میزد تو برو. من به کمک مردم فرار کردم اما موبایلم افتاد روزی که در خانه سعی کرده بودیم گلوله را در بیاوریم فیلم گرفته بودیم که روی سایت ها بگذاریم تا مردم بدانند چه اتفاقاتی افتاده. فیلم در موبایل بود و بعد از اینکه موبایل افتاد دیگر از سایه خودم هم می ترسیدم گلوله ای در کتفم بود و من انگار بمب اتم حمل میکردم و باید مخفی می شدم.

و بعد از ایران خارج شدید. با این گلوله ای که در کتف شما بود چگونه از ایران خارج شدید؟
قاچاقی بیرون آمدم؛ پشت یک ماشینی که تعدادی افغانی، پاکستانی و هندی هم بودند. در طول راه ماشین به شدت تکان میخورد و من از شدت درد گریه میکردم. یادم است مرا مسخره میکردند که نرفته و نرسیده دلت برای مادرت تنگ شده و... نمیدانستند گلوله خورده ام و نمیخواستم بدانند، خطرناک بود امابه هر حال خارج شدم.

و بعد؟ در ترکیه چه اتفاقی افتاد؟
روز اول وحشتناک بود؛ با هزار امید فرار کرده بودم ولی یکباره همه چیز برعکس بود. پلیس ترکیه خیلی اذیت میکرد. به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در وان رفتم قضیه را گفتم؛نامه ای دادند و گفتند ببر برای پلیس ترکیه و با این نامه تو را به شهر دیگری نمی فرستند همین وان می مانی تا جراحی شوی اما پلیس خیلی بد برخورد کرد گفتند شما کلاهبردار هستید و دروغ می گویید و سازمان ملل هم نمی تواند برای ما تعیین تکلیف کند ومرا به شهر دیگری فرستادند. پلیس این شهر فاجعه بود رسما تا تکان می خوردیم تهدید میکرد که ما را به ایران برمیگردانند. آنجا راهنمایی گرفتم و رفتم اداره سوسیال و موضوع گلوله را گفتم صد دلار پول دادند که من عصبانی شدم گفتم من گدا نیستم پول نمیخواهم کمک کنید این گلوله را در بیاورم. نامه ای دادند و گفتند باید به والی شهر مراجعه کنی. رفتم دفتر والی ابتدا معاون او خیلی بد برخورد کرد و گفت شما همه دروغگو و کلاهبردار هستید. داد و بیداد کردم والی بیرون آمد و با او صحبت کردم آذری بلد بودم و توانستم مفهوم را برسانم. والی آدم مطلعی بود قضایای ایران را گویا دنبال میکرد چون به من گفت طرفدار موسوی هستی؟ بعد هم مرا به بیمارستانی فرستاد تا عکس بگیرند و ببینند درست می گویم یا نه. عکس گرفتند و گفتند این را اینجا نمی توانیم جراحی کنیم و باید به بیمارستان مجهزتری برود. مرا به شهر دیگری فرستادند و تحت عمل جراحی قرار گرفتم و گلوله را در آوردند.

الان وضعیت کتف شما به چه صورتی است؟به حالت عادی برگشته؟
نه متاسفانه چون بعد از جراحی باید فیزیوتراپی می شد که در اینجا چنین امکانی برای من نبود. به نوعی احساس نقص عضو میکنم و نمی توانم زیاد تکان بدهم. بعد از رسیدن به امریکا باید درمان را ادامه دهم.

پرونده شما در کمیساریای عالی سازمان ملل الان در چه مرحله ای است؟
من با توجه به مدارک بیمارستان و جراحی و مصاحبه هایی که انجام شد به عنوان پناهنده پذیرفته شده ام و چند روز دیگر به امریکا می روم.
آقای ساداتی آیا روزی که برای اعتراض به خیابان رفتید تصور چنین مسائلی را میکردید؟ اینکه گلوله بخورید و...
به هیچ عنوان. من به میرحسین موسوی رای داده بودم اماآدمی سیاسی نبودم. تنها فعالیت من در حد پخش تراکت های تبلیغاتی آقای موسوی در قبل از انتخابات بود؛ اما وقتی گفتند احمدی نژاد رئیس جمهور است مثل خیلی از مردم به خیابان رفتم. ما فقط اعتراض داشتیم که حقمان را خورده اند روز 25 خرداد هم که بیرون رفتم ابتدا یکی از قشنگ ترین روزهای زندگی ام بود؛ آن همه شور و آن همه احترام همراه با اعتراض. اینقدر آن سکوت معنادار و احترام زیبا بود که احساس پیروزی داشتیم اما آن اتفاقات افتاد. هرگز کسی تصور هم نمیکرد. میدانم شاید الان هم که به آن فکر میکنم همچنان بهت زده می شوم. اما بعد از اینکه گلوله خوردم نمیدانم چرا بهشت زهرا رفتم. نمیدانم چرا نماز جمعه سبز را رفتم؛ انگار یک جورهایی کشیده می شدم. منطق خاص دیگری نبود؛ بیشتر برای من احساس بود و زخمی که درونم نشسته بود. جریحه دار شده بودیم.فقط میدانم که من فقط و فقط در نهایت احترام اعتراض داشتم همین.
ادامه مطلب
 
ساخت سال 1388 نزدیک به سحر.:.saharnews.cz.cc.:..قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده